آخرین مطالب وبلاگ
نماد الکترونیکی
آمار فعالیت سایت
  • تعداد کاربران:2,330
  • تعداد اشعار:28,559
  • تعداد نظر:195,690
  • تعداد بازدید:7,155,707
آخرین حضور کاربران
اخبار
  • 14/ 12 /1398 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
  • 18/ 2 /1403 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
محمدهادی صادقی

چرخ فلک

«چرخ فلک»

در چرخ فلک کسی مرا خوار نکرد
جز باده مرا بند و گرفتار نکرد

لب ریز کن این سبو ز مِی ای ساقی
مستی ، به کسی بدیِ رفتار نکرد

پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶ ...

31
ادامه شعر
محمود فتحی

خانه ی دل

ایدل بیا تا خانه تکانی کنیم

یادی ز دنیای جوانی کنیم

کبرریاکاری نشاید بکار

اندکی خودراآسمانی کنیم

دل نوشت فاتح اصفهانیث...

41
ادامه شعر
مهدی نصرت آبادی

فاتح

من گم شدم در آخرین بیتی که هرگز نسرودی

من در پیت آمدم، گشتم همجا را تو نبودی

من در سفر از خویش به خویشم شده‌ام سخت گرفتار

ای خویش جدا از تن من کمکم کن، کمک ای یار

من هم زبانم بسته هم قلبم گرفتار

...

36
ادامه شعر
جواد قنبریان

قلب

تا ربودی این دلم جان هم به دنبالش گسیل

بعدِ تو جان آمد و قلبم همانجا مانده است

نامه هایت را به چَشمِ سر همی خواندم ولی

بی خبر از آنکه قلبم نامه هایت خوانده است

در خیالِ خود دلم جایی...

27
ادامه شعر
مهدی رستگاری

اختیار ویژه

#دوپاره - شماره ۲
اختیار ویژه

در خروش التهاب بی حد جان و تنت
می نهد دژخیم تیزی تبر بر گردنت

اختیار ویژه ای داری تو گویا این زمان
تا سرت را او چگونه افکند در دامنت

#مهدی_رستگاری
ششم اردیبهشت سال یکه...

52
ادامه شعر
آرزو بیرانوند

خیال خام


خیال کردم صدامُ دوست داری
خیال کردم میشه همرات باشم 
خیال کردم اگه پیشم بمونی
میتونم صاحب دستات باشم

تو این جایی ولی دلشوره داری
نگاهت جای دیگه گیر کرده
نمک خوردی نمکدونُ شکستی
چشاتو لقمۀ کی سیر کرد...

32
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

نور حق

«نور حق»

شب سیاه دلم را بیا تو روشن کن
بیا ز پرتو حق این دلم مزیّن کن

ببین که باغ دل من خزان شده امشب
بیا و باغ خزان دلم تو گلشن کن

لباس حق و حقیقت کمال زیبائیست
بیا حقیقتی از جامه بر تن من ک...

40
ادامه شعر
هدایت کارگر شورکی

باران

باران که گرفت، پاره کن چترت را
باشد که بگیرد آسمان عطرت را

ای دفتر خاطرات باران خورده
پر کن ز هوای بوسه هر سطرت را
...

34
ادامه شعر
سیاوش دریابار

دخترم گریه نکن

دخترم گریه نکن

دخترم
گریه نکن
پوست رنگ دست
پدر غمگین
است

بی سبب
نیست
که سفرشان رنگین
است

دختر
گریه نکن
اندکی خاک
بر چشم پدر رفته
وگرنه
لب او شیرین
است

دخترم
گریه نکن
موی پدر
خوش رنگ
است

شاید...

39
ادامه شعر
کیوان هایلی

رفته از دستم عنانم

رفته از دستم عنانم، من دگر ایمان ندارم
گر که فخر عالمینم از چه رو سامان ندارم

دیدگانم شرمسار است، دل به بغضی آرمیده
ای خدا جانم رها کن من دگر احسان ندارم

گفته ام با یار جانان...

51
ادامه شعر
سانیا علی نژاد

هوایِ نوشتن

میان شعر و غزل‌ها حضور تو کم بود!
و قامت قلم من بدون تو خم بود...

نبودی و شب و روزم به گریه سر می‌شد...
میان خنده‌ هم حتی همیشه ماتم بود!

من و خیال و هوای نوشتن از عشق‌ات
از اینکه قبل تو احساس من فق...

53
ادامه شعر
افسانه نجفی

اسیر سراب

_چنگ می کشد
بر سینه ی دیوار؛
نفس!
نو عروس ِشوهر مرده ی شب بیدار...
_کاش عشق
یک بار
مرهمی می شد
بر زخم های دلخستگان
در این
دیار...
_بعد مرگ ِاُمیّد؛
سگ های یأس
هر شب
می شوند هار......

38
ادامه شعر
رامین خزائی

آدم و همدم

من آدم و او همدم بدخوی نبود
هابیل چو قابیل بدین سوی نبود
این مَه، شبِ مهتاب ندارد شب او
نیمی گُل و نیمی گِلِ بدبوی نبود






با احترام
تقدیم به نگاه پرمهرتان
کهنه سرباز ایرانی
رامین خزائی
...

26
ادامه شعر
حسین وصال پور

وفا

ما را شبی خیال او رها نمی‌کند
مجنونم و لیلا مرا پیدا نمی کند

گفتی که با مهر تو خواهم رفت از دنیا
یک شب گذشته است و یاد ما نمی کند

چنان در زمستان پیرهنت سوختم
که صد بهار مرا شکوفا نمی کند

خرچنگ ...

22
ادامه شعر
جلال بابائی

نانوای نانوایی تافتون

چشم هایم حیرت زده شد.
خیره در عکسی که به نانوایی چسبیده بود.
جوانی زیبا و پنجه در پنجه کوه دماوند داشت.
نانوایی سیاه پوش شده بود و چشم هایش پر از اشک.
چه غم انگیز است و بعضی با رتبه ای بر دوش فخر عالم...

23
ادامه شعر
کاظم قادری

اقبال

من کجا دلبر کجا این بازی بیهوده چیست
راه پیمودن به روی این پل فرسوده چیست

وقتی اختاپوس بحران می برد با خود مرا
حرف از زیبایی شنهای کف آلوده چیست

در میان مستطیل جهل و جنگ و نان و ننگ
حُسن ماندن روی س...

35
ادامه شعر
سیاوش دریابار

با من چرایی

با من چرایی....
این روزها
دیگر تنم
توان حمل تنم
را ندارد
گاهی به
روحم
طعنه میزند
که تو
با من چرایی
و
تن خسته
دلش
یک سیر
عشق میخواهد
و
من منتظر
یک لبخند
و وقتی
بجای لبخند یک کودک
یک مادر
یک معشوق
یک م...

41
ادامه شعر
حسن سهرابی

منزل دوست

گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست
همچنانش در میان جان شیرین منزل‌ست

20
ادامه شعر
پروانه آجورلو

خوشبختی جا ماند...

خوشبختی جا ماند لای چروک دستان مادر بزرگ

بین خط اخم شیرین پدر بزرگ

حاجی بابا اخم داشت، اما؛ از ته دل که نبود!

مردانگی را اینطور برایش تعریف کرده بودند.

خنده های از ته دل هم جا ماند در حوض وسط حیاط...

28
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

تا کِی

«تا کی»

فریاد ز این دست زمانه تا کی
اندوه و غم و عذر و بهانه تا کی

غم خوردن ما در این جهان بیهودست
دوری ز بساط شادمانه تا کی

پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶ ...

53
ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

نفس تو



در شهری که تو نباشی رفتن زمستان و امدن بهار هیچ فرقی ندارد



در هوایی که نفس تو نیست دل بهانه ای برای گرم شدن ندارد




یعقوب پایمرد
...

47
ادامه شعر
یاسر قادری

از تو به یک اشاره


ایستاده ام به نماز و تو را عبادت میکنم
یعقوبم و پیرهنت را با دیده زیارت میکنم

خرده نگیر بر من عاشق، اختیارم نیست
به نسیم گذران از کنارت هم حسادت میکنم

با خود گفتم،عاشق نشو،دیوانه میخوانند تو را
شرح...

52
ادامه شعر
عنایت کرمی

داد از تو

داد از تو و اطوار تو، از چشم خنجردار تو
از ابروی عاشق کُشَت، از گرمی بازار تو
از گونه و گیسوی تو، رنگ سیاهِ موی تو
لب های چونان آتشت، عطر هوای کوی تو
آه از سرِ سنگین تو، چشمان نازک بین تو
هم از جفا هم...

33
ادامه شعر
مهدی رستگاری

راه تاریک

#دوپاره - شماره ۳
راه تاریک

پیش روی خویش داری رفتن این راه را
داری اینک انتظار چاله ها و چاه را

بر می انگیزد درونت رعب تاریکی محض
حس نزدیکی شوم مردنی ناگاه را

#مهدی_رستگاری
ششم اردیبهشت سال یکهزار ...

55
ادامه شعر
پارسا .

فریاد درد

«قصهٔ موهوم»

در هوای خاطراتِت بی هوا مستی کشیدم
اون قَدَر غرق تو بودم جز تو من چیزی ندیدم

آسمون بی نگارم با تو از پروانه پر شد
من کنارت خامم اما سوز عشقت هم چشیدم

راستی پروانه هارو راست می ...

25
ادامه شعر
علی معصومی

تخته های نرد

تخته های نرد
ای شب حسرت دوای درد باش
آتشی در سینه های سرد باش

در غم دیرین رویای وصال
آبرو داری نموده مرد باش

مهلتی ده خاطری آشفته را
التیام خاطری شبگرد باش

مرد میدانی قماری تازه کن
روی موج تخته ...

46
ادامه شعر
سیدحسن نبی پور

شعرکوتاه_سه گانی

عشق بیاموز ؛
نه جنگ وخونریزی ،
  کودک تنها .
========
افطارمی کنم ؛
روزه ام را ،
باعسل چشمانت .
========
شاعرشدم ؛
وقتی عشق رادریافتم ،
درخیالاتم گم شدم
=======
اشک هایم خشکید ؛
چشمانم بی سو ،
نی...

45
ادامه شعر
طارق خراسانی

سبز باش

سالیان سال آدم جان که خوابت کرده اند
قوم ‌نا اهل خراباتی ، خرابت کرده اند
سیب و‌ گندم ؟ از خجالت آه ، آبت کرده اند

عرشیان، “اهل بهشت” اول خطابت کرده‌اند
بعد از آن اما، سزاوارِ عذابت کرده‌اند

اهلِ دل...

59
ادامه شعر
امین مقدس

در پرانتز

<<در پرانتز>>

<<در دفترم نامِ تو را دیشب نوشتم>>
شد شعله‌ور هر برگه تا از تب نوشتم

شد حلقه دستانِ پرانتز دورِ ما تا
وقتی کنارت از خودم مطلب نوشتم

دارم فراوان پیروان در هر م...

59
ادامه شعر
حسین وصال پور

تنها

تنها تماشا می کنم بعد از تو باران را
چون من نمی فهمد کسی تلخی پایان را

دنیا اگرچه جای نسیان است با این حال
از یاد نخواهد برد هیچ‌کس مهربانان را

سختی دنیا را به ما انداختند چون کوه؛
بر شانه هامان می ...

29
ادامه شعر
افسانه ضیایی جویباری

طعم تماشا

.

همزاد بهار بود،
چشمانش طعم تماشا میداد،
ماه بر لبهای پر خنده اش تکیه داشت.
سرخی گونه هایش،
پراز وسوسه سیب بود،
که گریز از بهشت را توجیه میکرد،
اما افسوس که سهم من از بهار
ازمون تلخ صد خ...

30
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

اندوه

«اندوه»

جام مرا پُر باده کن امشب دلم خون است
حال دل فرهاد عاشق همچو مجنون است

این آسمان آبی نمی باشد غمی دارد
رنگ دل دریا شده خونین و گلگون است

دنیای دون جایی برای دل سپردن نیست
این لعبت پیری ...

45
ادامه شعر
mostafa kermani

آمده ام‌نیامدی

آمده ام نیامدی

آمده ام رخ بنگرم من از تو

شعر و غزل نیامدی

آمده ام که دل برم من از تو

جام عسل نیامدی

آمده ام شیدا کنم شیدا شوم

آرام من نیامدی

آمده ام رسوا کنم رسوا شوم

آرامشم نیامدی

آمده ام در...

25
ادامه شعر
افسانه نجفی

آغوش عشق

_آغوش عشق
آویخته
بر گردن دار
_و ما
از دست هایمان؟!
بر نمی آید
هیچ کار...
_مگر نه
امامزاده ها
غارتگر دردند؛
پس چرا
دار
آبستن ِ
باوری تازه است؟!
_جار می زنند
ناجیان
در شهر:
مرگ بر استکبار!
_مردمان
زی...

50
ادامه شعر
رها فلاحی

اعتراف

گرچه گفتنش برایم سخت‌ست،
اما در حضور ستاره‌ها
من ماه را دوست دارم.


#رها_فلاحی

40
ادامه شعر
پروانه آجورلو

حالا تو بگو...

دفترم پر شده از
نام تو و یاد تو و عطر تو دلدار
حالا تو بگو: من چه کنم؟؟؟
داغ فراقت شده زخم دل بیتاب
دوری تو دردیست بزرگ؛
تو جان منی دلبر
شب را سپری کردم
با اشک؛
غم و حسرت...
هر شب که تو می آیی
در فکر ...

53
ادامه شعر
سیاوش دریابار

بدرود با درود

بدرود با درود
صبح بخیر یک دانه من
صبح بخیر زیبا روی من
صبح بخیر عزیزم
خدا کنه همینطور که بارون می اید
تا سیاهی ها را پاک کند
بدی ها رو هم از دل ما آدما دور کند
رقص قطرات باران
شوق زیستن را
روی شاخ ...

34
ادامه شعر
مهران امیرسالاری

صنف قنّادان

جان ناقابل فدای آن قد و بالای تو
قند و شیرینی است آن لب‌های بی همتای تو

هر چه قنّادی میان شهر دیدم بسته شد
صنف قنّادان شکایت کرده از لب‌های تو

...

19
ادامه شعر
شبنم حکیم هاشمی

به روم نیار

مثنوی‌هایی از من با بیان محاوره که در بستر موسیقی اجرا شده‌اند...

شماره‌ی اول: ترانه‌ی به روم نیار


به روم نیار زخمی‌تر از همیشه‌م
به روم نیار وقتی که خسته می‌شم

به روم نیار وقتی که کم میارم
به ر...

44
ادامه شعر
ایمان کاظمی (متخلص به ایمان)

سرگشته


منم تصنیف آن آهوی سرگردان صحرائی
منم توصیف کوچ خسته ی یک ایل قشقائی

منم بی خواب و بی طاقت در این شب های یلدائی
منم توضیح شاعر در سرود نرم لالائی

گهی دلتنگ پروازم دمی دلبسته و افسون
گهی چون شیخ صنعا...

50
ادامه شعر
سانیا علی نژاد

سوالی‌ترین پاسخِ پرسش من

سوالی‌ترین پاسخِ پرسش من
کجایی که بی تو دلم سخت تنگ است؟

کجایی که از زندگی بیمناکم
به هر راه رفتم پُر از رنج و سنگ است

شبیه کلاغی که در دست تقدیر
به رویش هزاران نقابی ز رنگ است..‌.

دل این کلاغ از...

44
ادامه شعر
کیوان هایلی

با نبودن های تو

با نبودن های تو یک جور مدارا می کنم
در دل خود خاطراتت را، هویدا می کنم

حس خوب عاشقی در دل چو پیدا می شود
نقش چشمان تو را اینگونه معنا می کنم

چشم و ابروی کشیده، نازنین و دلربا
این چنین حسِ درونم...

50
ادامه شعر
فرامرز عبداله پور

که دنیا فانی است فانی

که دنیا فانی است فانی
در این دنیا نمی مانی
بگیرم تو سلیمانی
سوارِ تختِ روانی
ولی آخر که می دانی
سفر برسوی جانانی
اگرشادی وخندانی
وگرآشفته درجانی
اگرمالکِ جهانی
دراین دنیا نمی مانی
⚘⚘⚘⚘⚘⚘
تو گر داخل ...

27
ادامه شعر
سجاد صادقی

قلعه

من قلعه ی آبادی در کنج زمان بودم
بی زلزله و جنگی ، آوارترش کردند
یک پنجره از من که ، سودای رسیدن داشت
کندند از اینجا و ، دیوارترش کردند
هر رهگذری از من ، کج کرد مسیرش را
هرکس متمایل شد ، بیمارترش کردن...

22
ادامه شعر
علی معصومی

لازم است

لازم است
در مسیر کاروان عشق چاهی لازم است
بین کنعان تا عزیز مصر راهی لازم است

خون پیراهن حکایت دارد از این نکته که
رنج دوری از پدر هم گاهکاهی لازم است

تا بگیرد نبص بازار فروش برده را
از برادر های ...

44
ادامه شعر
افسانه نجفی

شاهرگ خیال

_می زند تیغ
خاطره؛
رگ های خیال را
_سست می افتد
می بوسد
تن بی جان ِ
رویای محال را!
_ماهی تُنگ عشق است
دوست دارد
حتی
تصویر دریای زلال را......

37
ادامه شعر
یاسر قادری

ویرانم عشقم



با من بمان با من بخوان، ویرانم عشقم
در ذهن درگیر توام،بدان حیرانم عشقم

هندو به عودش نازد و من بویت عشقم
هستی به آتش میکشم در کویت عشقم

پر کن سبو ، دستم بده پیمانه عشقم
باده به دست میرقصم،مستانه عش...

51
ادامه شعر
پروانه آجورلو

لطفاً

یک لقمه زندگی لطفاً!!!
برای کودکیت؛
کودکیم
و اقبال پیشانی بلندمان که کوتاه ترین دیوار شهر شد
برای سقوط آرزوهای کوچکمان در چاه عدم

یک قطره فراموشی لطفاً!!!
برای تاب آوری
روی پله ی لغزان زندگی
برای من؛...

30
ادامه شعر
دریا حسن خانی

خاتم آسمان

شبی نگریستم قمرت را تا طلوعی دوختم نظرم را

چه کردی یا رب تو با ما ربودی با ماهت دلمان را

در ظلمت شب عیان است در بهجت من شفا است

مه ات خاتم اسمان است یا که شریک حزنمان اس...

17
ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری
برو به صفحه:
محل تبلیغ کتاب و آثار فرهنگی شما
تو را به هیچ زبانی
کانون ادبی ققنوس
کانون ادبی ققنوس
بازدید ویژه
ورود اعضا

تولد اعضا
شاعران جدید