نغمه ی مرغ سحر به چه شنیدن دارد
همچو مرغ دل من شوق پریدن دارد
ساقی میکده گشت ست در این دیر گمان
ساغر اندر کف او میل چشیدن دارد
گوشه ی میکده و خلوت انس دل من
با ندای سحرش شوق رهیدن دارد
مرغک خوش نفسم باز بگو راز نهان
راز دل در رخ زیبای تو دیدن دارد
ماه دل باز برآمد به سیاهی شبم
گل شب بوی لبت وای که چیدن دارد
شب و لب چون به هم آمیخت شکر شعری شد
چون لبت از لب من میل بریدن دارد
صلاح الدین ریحانی