بوی گلاب قمصر کاشان رسد ز دور
اردیبهشت آمده با غنچه ای صبور
در رنگ و روی صورتی و در لباس ، سبز
پر کرده کوچه های بهار از پرند شور
زنبور در لباس حریرش گرفته جشن
پروانه از شمیم خوشش غرق در سرور
عطرش نشسته بر نفس روز و روزگار
بر شامه ی لطیف هزاران در عبور
می آید از بهشت طبیعت به خانه ها
در تنگ شیشه خاطره ها می کند مرور
از فصل سرد و منجمد روزگار سخت
در برف و بادهای زمستانه ای نمور
خشکیده بود شاخه ی او با امید و عشق
آخر شکفت با نم باران به سبک نور
چون غنچه بود و خام و دلش عشق ناب داشت
چیدش ز شاخه ها و زدش بر دل تنور
در جوشش و لهیب نفس های عاشقی
می پخت و می شکست عطش کاذب غرور
عشقش بلند کرد و فشاندش ز خاک سرد
بر پرده های کعبه و دروازه ی ظهور
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 17 اردیبهشت 1403 09:30
درود بر شما