تخته های نرد
ای شب حسرت دوای درد باش
آتشی در سینه های سرد باش
در غم دیرین رویای وصال
آبرو داری نموده مرد باش
مهلتی ده خاطری آشفته را
التیام خاطری شبگرد باش
مرد میدانی قماری تازه کن
روی موج تخته های نرد باش
همنشین مخمل و آلاله شو
قطره ای از خون ورداورد باش
ریگ صحرا را نمی چیند کسی
گوهر تکدانه، دری فرد باش
یادی از قول و قرار رفته کن
آنچه عشقش با دلم می کرد باش
♤♤♤
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 09 اردیبهشت 1403 09:41
درود بر شما
محمود فتحی 11 اردیبهشت 1403 16:26
درود تان مواید باشید گرامی