- لیست اشعار
- مناسبت
- عمومی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
aaa bbb
در18 /02/ 1394 -
Asal Amiri
در18 /02/ 1382 -
سامان بقایی
در18 /02/ 1379
«من کفن کردم دلم را بارها مرده ام در فصل کوچ سارها» ???????????????????????? شوق حلّاجم به سر افتاده است می برند سرها به روی دارها ???????????????????????? روی زخم سینهام غلتیدهام شیونم را برده...
ادامه شعربوی گلاب قمصر کاشان رسد ز دور اردیبهشت آمده با غنچه ای صبور در رنگ و روی صورتی و در لباس ، سبز پر کرده کوچه های بهار از پرند شور زنبور در لباس حریرش گرفته جشن پروانه از شمیم خوشش غرق در سرور عطرش ن...
ادامه شعر«بادیه» خیّام ز مِی گفتی و سرمست شدیم در بادیه مجنون شده و هست شدیم آن واعظ و منبر که ندارد خیری با جام و مِی شبانه همدست شدیم پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶ ...
ادامه شعربنام نگارگر نگاره های هستی در پاسخ به اساتید بزرگ استاد حمید مصدق و استاد فروغ فرخزاد درخت سیب" خنده زیبایی، به لبان پسرک نقشی بست دختر صاحب ِباغ ، خنده اش پاسخ داد هردو انگار به دنبال بهانه ...
ادامه شعر«فردا» فردا خبری ز جنّت و حوری نیست این لحظه گذر کند دگر سوری نیست احوال خوش جهان که باشد این دَم در عالم فردا به یقین شوری نیست پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶ ...
ادامه شعرآهسته آدمکها در باد و طوفانی که سالها ملخ ها و کلاغ ها آنها را انتظار می کشند می خندند. چه نظاره گر است آدمک ، آدمک با قلبی شکسته به حجمه ای از تاریخ به با دها و طوفان ها می نگرد. دو گروه ظلم و داد ...
ادامه شعرای خدا با نام تو آغاز شد هردربسته برویم بازشد نام تو بی شک بود مفتاح من می گشاید آنچه شدجانکاه من ایخدادانم که هر کس هرچه داشت بوده روزی اش بدان چیزی که کاشت هرکه در دستش بود بود ونبود آنچه بوده فکرتش...
ادامه شعربرایت من چقد کردم تلاشی ز آدم ها چه دیدم جز خراشی چه حاصل شد ازآن هایی که بودن هزاران تن رها کردم تو باشی
ادامه شعر«گفتم ، گفتا» گفتم که رنج هجران کِی می رسد به پایان گفتا غمت نباشد در چرخ روزگاران گفتم رُخش نبینم خونین جگر شود دل گفتا تو کن صبوری روز وداع یاران گفتم دلم پُر از غم گردیده در شب تار گفتا که...
ادامه شعرمرزها روی هم ریخته می شوند تالاب ها اشکشان در می آید هجمی از اسارت در قبیله ها شعله میکشد تا نامی از آسیاب نیفتد . ...
ادامه شعر«سوز و آه» سوزی ز دل بر آید ، آتش زند جهان را گردد رها ز چلّه ، گیرد بغل نشان را آه دل شب تار ، تیغی بُرنده باشد ویران کند در اینجا ، کاخ ستمگران را آتش زند به خرمن ، آهی ز دل بر آید خشکیده م...
ادامه شعرسرزنده وشادم ؛ بامن سخن هاگفته اند ، دوستداشتن معجزه ست . ××××××××× معجزه ست شنیدنش ؛ درک عشق ، درعمق سکوت . ××××××××××× درمن ضعف وقوتی ست ؛ که خطوط رامی نگارم ، ای آنکه تورا انگیزه زیبایی ست . ×××××...
ادامه شعرهایکو - شماره ۱۲۶ بسمه اللطیف می شتافتم به ناکجا بی پا.. I sprinted towards nowhere without a leg.. #مهدی_رستگاری پانزدهم اردیبهشت سال یکهزار و چهارصد و سه خورشیدی چهارم مه سال ۲۰۲۴ میلادی تصویر...
ادامه شعرهدف از خلقت من غم بوده یا که صبر و طاقتم کم بوده گله ای نکن گناهی کردم این فرشته نیست آدم بوده
ادامه شعرباز باران باز باران بی ترانه خالی از هر نوع بهانه میزند بر بام خانه میکند بر من اشاره یادم آرد روز دیرین ِلذت ان حس شیرین یادم آرد کودکی ها آن همه دلبستگی ها از پی هم میگذشتند با امید روشنی ها سبزی...
ادامه شعر"دیوانه کسی است که همه چیزش را از دست داده جز عقلش" گله از دست کسی نیست؛ مقصر دل دیوانه ی ماست #غزل تراوشات یک ذهن دیوانه دکتر نوشت گوشهیِ برگه: "روانی است! تشخیصِ اوّلیه، جنونِ جوانی(۱) است آرا...
ادامه شعرمن وارث تنهایی عشقی هستم؛ که هنوز چشم براه ماندم ، برسنگفرشهای کوچه ی خیال. +++++++++ درتلاطم دریا ؛ دربین امواج خروشان ، غرق شدکشتی رویاهام . +++++++++ درآسمان احساسم عشق می رقصد ؛ ومن درخیال خود ،...
ادامه شعر«درمان دل» درمان دل غمزده با مِی باید بگشودن قفل جهل با آن شاید امروز اگر بهشت دوزخ گردد آن جنّت فردا به چه کارت آید پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶ ...
ادامه شعرای مُشرّف به صبحهای پُرطلوع تو ما را دَماندهای ای آن که کلامت از باد و بود ملال تُهی ما به قوّتِ بارانهای تو نشانهگذاری شدهایم دست تو از آستینِ همهی فصلها بیرون است رو به جانبِ ترانهه...
ادامه شعرتنهایی: وقتی کسی تو خونه منتظرت نیست در زدن بیفایده است با کلید در را باز کن ! «همسایه ما سالهاست در را با کلید باز میکند» محمد مولوی وبه قول آلبرکامو آدم وقتیکه کسی در انتظارش هست به این سادگ...
ادامه شعر