تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بهجت مهدوی
در15 /02/ 1350 -
ناهید زرین نگار
در15 /02/ 1365 -
حنظله ربانی
در15 /02/ 1367 -
صمد حسین پور
در15 /02/ 1373 -
محمد حسین ناطقی
در15 /02/ 1356 -
احسان عرب
در15 /02/ 1368 -
مهدی علی زاده اصل
در15 /02/ 1369 -
رضا زمانیان قوژدی
در15 /02/ 1348 -
مهسا ایمانی (ماه)
در15 /02/ 1378 -
فرشته امامقلی
در15 /02/ 1367 -
احسان رمضانی
در15 /02/ 1370 -
محبوبه تاجمیری
در15 /02/ 1372
بسمه الله النور نگاه آشنایی ای که با نامت دل ما را هوایی می کنی بی گمان بر ملک جان فرمانروایی می کنی می رود بر لب سلام تو هر آن دم که به لطف سوی جمع ما نگاه آشنایی می کنی با حضور غیبی ات دلگرم مان ......
ادامه شعر"دیوانه کسی است که همه چیزش را از دست داده جز عقلش" گله از دست کسی نیست؛ مقصر دل دیوانه ی ماست #غزل تراوشات یک ذهن دیوانه دکتر نوشت گوشهیِ برگه: "روانی است! تشخیصِ اوّلیه، جنونِ جوانی(۱) است آرا......
ادامه شعرمن وارث تنهایی عشقی هستم؛ که هنوز چشم براه ماندم ، برسنگفرشهای کوچه ی خیال. +++++++++ درتلاطم دریا ؛ دربین امواج خروشان ، غرق شدکشتی رویاهام . +++++++++ درآسمان احساسم عشق می رقصد ؛ ومن درخیال خود ،......
ادامه شعرمثنویهایی از من با بیان محاوره که در بستر موسیقی اجرا شدهاند. شمارهی دوم: ترانهی «وطن یعنی یه دنیا عاشقانه» دل بیتاب من مثل همیشه برای خاکِ خونه تنگ میشه همون خاکی که ریشه دارم اونجا همون......
ادامه شعرانگار دارند کشتیها را غرق میکنند ستارهها در دریای آسمان یک شاعر شبگرد وقتی غمگین فکر میکند. جوادمرادی ...
ادامه شعرای جان و ای جانان من از ما چر دل کـَنده ای؟ ای بهترین غمخوار من از ما چرا دل کـَنده ای، ای نازنین تنها مرو، هر جا روی بی ما مرو، در باغ و بوستان همسفر از ما چرا دل کـَنده ای؟ زیبا نگا......
ادامه شعر«درمان دل» درمان دل غمزده با مِی باید بگشودن قفل جهل با آن شاید امروز اگر بهشت دوزخ گردد آن جنّت فردا به چه کارت آید پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶ ......
ادامه شعرای مُشرّف به صبحهای پُرطلوع تو ما را دَماندهای ای آن که کلامت از باد و بود ملال تُهی ما به قوّتِ بارانهای تو نشانهگذاری شدهایم دست تو از آستینِ همهی فصلها بیرون است رو به جانبِ ترانهه......
ادامه شعرتنهایی: وقتی کسی تو خونه منتظرت نیست در زدن بیفایده است با کلید در را باز کن ! «همسایه ما سالهاست در را با کلید باز میکند» محمد مولوی وبه قول آلبرکامو آدم وقتیکه کسی در انتظارش هست به این سادگ......
ادامه شعربسمه الله النور غیبت کبری هزار سال گذشته است و آفتاب نشد دلی رها ز غم و درد و التهاب نشد به ژرفنای زمین رفت گویی اقیانوس از آن زمان خبری از وجود آب نشد دوید هر طرف انسان از آن زمان اما به سعی و هرو......
ادامه شعرکوتاه بیا تقویم به ایستگاه ۱۲ که می رسی اردیبهشت را اردیجهنّم کن برای آنان که سَر می دوانند معلّم را در تقویم خواسته هایش ✍رجبعلی باقری #سپکو_تقویم......
ادامه شعرساعت شماطه دار..... ساعت شماطه دار پست لبت زنگ زده بی سبب نیست مرد خدا پوست خود رنگ زده کوچه بن بست نیست چرا شهر دلت بی جان است عاشق خیره سرم جان دلم در دام است شب دعایم کن روز مراد حاجتم حاجتم نی......
ادامه شعر_بروی شانه های شب رها کرده ام بغض گیسوانم را... _شب بی ستاره غارت می کند تا مغزاستخوانم را! _چشم های تو گویی برده اند هم ستاره هم نردبانم را... _کاش بر می گشتی با خنده هایت به آسمان پس می دادی کهکشان......
ادامه شعرنمی خواهم بخوانم شعر تکراری ز هجرانم تمام خاطرات، مانده به یادم بس که نادانم نمی دانم چرا این درد بی درمان نمی آید که تا پاکش کند این خاطرات مانده در جانم نمی دانم نمی د......
ادامه شعر«چرخ فلک» در چرخ فلک کسی مرا خوار نکرد جز باده مرا بند و گرفتار نکرد لب ریز کن این سبو ز مِی ای ساقی مستی ، به کسی بدیِ رفتار نکرد پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶ ......
ادامه شعرایدل بیا تا خانه تکانی کنیم یادی ز دنیای جوانی کنیم کبرریاکاری نشاید بکار اندکی خودراآسمانی کنیم دل نوشت فاتح اصفهانیث......
ادامه شعرمن گم شدم در آخرین بیتی که هرگز نسرودی من در پیت آمدم، گشتم همجا را تو نبودی من در سفر از خویش به خویشم شدهام سخت گرفتار ای خویش جدا از تن من کمکم کن، کمک ای یار من هم زبانم بسته هم قلبم گرفتار ......
ادامه شعرتا ربودی این دلم جان هم به دنبالش گسیل بعدِ تو جان آمد و قلبم همانجا مانده است نامه هایت را به چَشمِ سر همی خواندم ولی بی خبر از آنکه قلبم نامه هایت خوانده است در خیالِ خود دلم جایی......
ادامه شعر#دوپاره - شماره ۲ اختیار ویژه در خروش التهاب بی حد جان و تنت می نهد دژخیم تیزی تبر بر گردنت اختیار ویژه ای داری تو گویا این زمان تا سرت را او چگونه افکند در دامنت #مهدی_رستگاری ششم اردیبهشت سال یکه......
ادامه شعرخیال کردم صدامُ دوست داری خیال کردم میشه همرات باشم خیال کردم اگه پیشم بمونی میتونم صاحب دستات باشم تو این جایی ولی دلشوره داری نگاهت جای دیگه گیر کرده نمک خوردی نمکدونُ شکستی چشاتو لقمۀ کی سیر کرد......
ادامه شعر