- لیست اشعار
- قالب
- رباعی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بهجت مهدوی
در15 /02/ 1350 -
ناهید زرین نگار
در15 /02/ 1365 -
حنظله ربانی
در15 /02/ 1367 -
صمد حسین پور
در15 /02/ 1373 -
محمد حسین ناطقی
در15 /02/ 1356 -
احسان عرب
در15 /02/ 1368 -
مهدی علی زاده اصل
در15 /02/ 1369 -
رضا زمانیان قوژدی
در15 /02/ 1348 -
مهسا ایمانی (ماه)
در15 /02/ 1378 -
فرشته امامقلی
در15 /02/ 1367 -
احسان رمضانی
در15 /02/ 1370 -
محبوبه تاجمیری
در15 /02/ 1372
«درمان دل» درمان دل غمزده با مِی باید بگشودن قفل جهل با آن شاید امروز اگر بهشت دوزخ گردد آن جنّت فردا به چه کارت آید پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶ ...
ادامه شعر«چرخ فلک» در چرخ فلک کسی مرا خوار نکرد جز باده مرا بند و گرفتار نکرد لب ریز کن این سبو ز مِی ای ساقی مستی ، به کسی بدیِ رفتار نکرد پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶ ...
ادامه شعرمن آدم و او همدم بدخوی نبود هابیل چو قابیل بدین سوی نبود این مَه، شبِ مهتاب ندارد شب او نیمی گُل و نیمی گِلِ بدبوی نبود با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...
ادامه شعر«تا کی» فریاد ز این دست زمانه تا کی اندوه و غم و عذر و بهانه تا کی غم خوردن ما در این جهان بیهودست دوری ز بساط شادمانه تا کی پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶ ...
ادامه شعربسمه العزیز #رباعی- شماره ۱۳ تقویم در باد آن عقربه ای که بی امان می چرخد بر دور سریع گذران می چرخد این عمر چو برگه های تقویم به باد رفته است و رها در آسمان می چرخد #مهدی_رستگاری هفدهم مرداد سال ی...
ادامه شعراز لحظه ی بیگانه شدن می ترسم وز دست جدا شده ز تن می ترسم ای بغض نفس گیر تو هم یاری کن کز غنچه ی پرپر به کفن می ترسم ...
ادامه شعر#رباعی - شماره ۱۳۳ خر جهل ان کس که خر جهل به اصرار براند بگذار که در فاجعه خویش بماند بیهوده مکن عمر خوش خویش تلف با 《آن کس که نداند که که نداند که نداند》 #مهدی_رستگاری ششم اردیبهشت سال یکهزار و چ...
ادامه شعررفتی که تورا دمشق فریاد کند روزان وشبان عشق فریاد کند ماندیم وهزارخاطره،بوی علف ای عشق!بگو که عشق فریاد کند...!
ادامه شعرمیخانه و می کار مرا زار نمود هم سایه و همسار، چه بسیار نمود یاری که نداریم ولی یاورمان نادیده مرا طعمهٔ عیّار نمود با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...
ادامه شعربی عقل و شعور از بغلم رد شد و رفت چون آدمِ کور از بغلم رد شد و رفت مانند کسی که دیده جن ، خوشبختی با سرعت نور از بغلم رد شد و رفت...
ادامه شعرراز منصور من به دار لب منصور حزین بردارم کشته گر گشته ام لب ز دین بردارم گفته ام دار کم است جمسمم باد دهند اتشی باید کز این بتکده دست بردارم عشق ان نیست که راز لبت مخفی کنم عشق ان است که راز از لب ...
ادامه شعرغم داشت نقاب شادمانی زده بود پیری که خودش را به جوانی زده بود از زخم زبان دیگران کفری شد حتی به خودش انگ روانی زده بود علیرضا همتی فارسانی...
ادامه شعر#رباعی - شماره ۱۲۹ در تنهایی.. تنها شده بودیم زمانی تو و من پر ریخت در آن فضای خوش مرغ سخن من چشم به هم نهادم و لب هایم شد جذب بدان لبان و دندان و دهن #مهدی_رستگاری بیست و پنجم فروردین سال یکهزار ...
ادامه شعرما رهگذران خام بی استعداد افتاده به چنگ وحشی استبداد نقشی به جهان نمی توانیم کشید جز سرزنش دروغ و نفی بیداد
ادامه شعردعای شب این سلام صبح من بس آشناست دوست داشتن تو از لطف خداست گفته بودم دوستت دارم ای رفیق گفتن این حدیث راز بین ماست در درونت راز داری میکنی اما بدان راز اصلی بین جان من جام شماست از ازل با بارش ا...
ادامه شعرپی برده قناری به مقامات صدات بلبل شده مؤمن به کرامات صدات هرچند خدا خالق آن معجزه است اما خود او شد بخدا مات صدات ...
ادامه شعرمِی خواهم و مِی خواهد و مِی نیست چرا؟! هر جا که دلم خواست دِ لِی نیست چرا؟! یاقی شده این دل شده ام شهرهٔ شهر نی مه وش و نی مه رخ و نِی نیست چرا؟! با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ای...
ادامه شعرمسجد ضرار داستان آورده ام از عهد قمر از زمان پادشاهی شاهان خر در یکی از شهرهای این بلاد قحتی سنگینی بر مردم فناد گو بخیل شد آسمان ابری نبود بر زمینی خشکی شد و آبی نبود حاکم بی عقل شهر بر دار بود...
ادامه شعرچندیست که از گشت و گذر افتاده از حافظهاش فکر سفر افتاده اخبار رسیده از شهر فاصله ها انگار که بوسه در خطر افتاده ...
ادامه شعرحوا... حوا ، هوای لب های ط بود عمدا گرفتم بجای عرش رب از تن ط مسکن گرفتم به شیطان گفته بودی دوستش داری!؟ ط چیدی میوه را با او،من گردن گرفتم هوا... چو می ماندی هزاران شعر نو احداث می کردم چو میماندی...
ادامه شعر