- لیست اشعار
- موضوع
- آزاد
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بهجت مهدوی
در15 /02/ 1350 -
ناهید زرین نگار
در15 /02/ 1365 -
حنظله ربانی
در15 /02/ 1367 -
صمد حسین پور
در15 /02/ 1373 -
محمد حسین ناطقی
در15 /02/ 1356 -
احسان عرب
در15 /02/ 1368 -
مهدی علی زاده اصل
در15 /02/ 1369 -
رضا زمانیان قوژدی
در15 /02/ 1348 -
مهسا ایمانی (ماه)
در15 /02/ 1378 -
فرشته امامقلی
در15 /02/ 1367 -
احسان رمضانی
در15 /02/ 1370 -
محبوبه تاجمیری
در15 /02/ 1372
"دیوانه کسی است که همه چیزش را از دست داده جز عقلش" گله از دست کسی نیست؛ مقصر دل دیوانه ی ماست #غزل تراوشات یک ذهن دیوانه دکتر نوشت گوشهیِ برگه: "روانی است! تشخیصِ اوّلیه، جنونِ جوانی(۱) است آرا...
ادامه شعرای جان و ای جانان من از ما چر دل کـَنده ای؟ ای بهترین غمخوار من از ما چرا دل کـَنده ای، ای نازنین تنها مرو، هر جا روی بی ما مرو، در باغ و بوستان همسفر از ما چرا دل کـَنده ای؟ زیبا نگا...
ادامه شعرتنهایی: وقتی کسی تو خونه منتظرت نیست در زدن بیفایده است با کلید در را باز کن ! «همسایه ما سالهاست در را با کلید باز میکند» محمد مولوی وبه قول آلبرکامو آدم وقتیکه کسی در انتظارش هست به این سادگ...
ادامه شعربسمه الله النور غیبت کبری هزار سال گذشته است و آفتاب نشد دلی رها ز غم و درد و التهاب نشد به ژرفنای زمین رفت گویی اقیانوس از آن زمان خبری از وجود آب نشد دوید هر طرف انسان از آن زمان اما به سعی و هرو...
ادامه شعرکوتاه بیا تقویم به ایستگاه ۱۲ که می رسی اردیبهشت را اردیجهنّم کن برای آنان که سَر می دوانند معلّم را در تقویم خواسته هایش ✍رجبعلی باقری #سپکو_تقویم...
ادامه شعرخوشبختی جا ماند لای چروک دستان مادر بزرگ بین خط اخم شیرین پدر بزرگ حاجی بابا اخم داشت، اما؛ از ته دل که نبود! مردانگی را اینطور برایش تعریف کرده بودند. خنده های از ته دل هم جا ماند در حوض وسط حیاط...
ادامه شعر«اندوه» جام مرا پُر باده کن امشب دلم خون است حال دل فرهاد عاشق همچو مجنون است این آسمان آبی نمی باشد غمی دارد رنگ دل دریا شده خونین و گلگون است دنیای دون جایی برای دل سپردن نیست این لعبت پیری ...
ادامه شعریک لقمه زندگی لطفاً!!! برای کودکیت؛ کودکیم و اقبال پیشانی بلندمان که کوتاه ترین دیوار شهر شد برای سقوط آرزوهای کوچکمان در چاه عدم یک قطره فراموشی لطفاً!!! برای تاب آوری روی پله ی لغزان زندگی برای من؛...
ادامه شعرجُـسـتـم از زیـر و بَــر و بــالای درد .. یـافــتــم ؛ مـن زنــدگــی را لای درد ! نقـش مـن در سـینـمـای سـرنوشـت : بــوده ؛؛ ایــفــای غــم و اجـــرایِ درد درد را از جـای خـویـش بــرداشـتــه : روزگ...
ادامه شعربسمه العزیز #رباعی- شماره ۱۳ تقویم در باد آن عقربه ای که بی امان می چرخد بر دور سریع گذران می چرخد این عمر چو برگه های تقویم به باد رفته است و رها در آسمان می چرخد #مهدی_رستگاری هفدهم مرداد سال ی...
ادامه شعر«حریم عشق» آسمان کربلا تار است امشب یا حسین دیده ی طفلان همه زار است امشب یا حسین کربلا روشنگر راه حقیقت بوده است راه حق همواره دشوار است امشب یا حسین زینب امشب آتشی افتاده در جان و دلش دیده ...
ادامه شعراز لحظه ی بیگانه شدن می ترسم وز دست جدا شده ز تن می ترسم ای بغض نفس گیر تو هم یاری کن کز غنچه ی پرپر به کفن می ترسم ...
ادامه شعرپینه های دستِ مان پشتِ پنجره ای ریخت که دروغ را باور کرد و از سایه های کرکره اش هاشور خورد پینه های دل مان #سپکو_پینه ✍رجبعلی باقری...
ادامه شعر«اندوه» جام مرا پُر باده کن امشب دلم خون است حال دل فرهاد عاشق همچو مجنون است این آسمان آبی نمی باشد غمی دارد رنگ دل دریا شده خونین و گلگون است دنیای دون جایی برای دل سپردن نیست این لعبت پیری ...
ادامه شعر«دوری از ریا» جام پُر باده به غسال من خسته دهید همه شادی بکنید و همگی دَف بزنید از کنارم دغل و رنگ و ریا دور کنید هدیه از نور حقیقت به من آهسته دهید در شب تار من از باده ی انگور خورید سرخوش و...
ادامه شعرگریستن هر کسی در درون خود دردی دارد برای گریستن بهانه می خواهد یکی با آهنگی محزون یکی با دیدن صحنه ایی غمگین یکی با تصویر خاطره ایی از دیروز یکی بغضش نمی ترکد یکی درون خود را می پاشد یکی روح خو...
ادامه شعرلبت یاقوت سرخ، تنت سرو چمن زار صدایت طنین انداز ندارد مطرب کوچه بازار چشمانت کهربایی گیسوان باز ...
ادامه شعر«روز محشر» دوش دیدم که روز محشر بود دل خونین و دیده ها تر بود هر کسی نامه ای به دستش بود نیک و بدها چو ثبت دفتر بود سیرت آدمی نمایان بود دیدن سینه ها میسر بود ذات آدم چو چهره بود عریان آن یکی...
ادامه شعربنام خدا (شمیم مهربانی) درختان و ردای پرنیانی!... خوشا آن که شمیم ِ مهربانی، چو پیچَد همرهِ عطرِ شکوفه، به اوجِ آسمانِ همزبانی !... (بمناسبت شکوفائی بهار نارنج) و... آمد بهاری در بهاران بار دیگر، آمد...
ادامه شعرباد صبا باران بی امان می بارید غنچه های زردالو زود شکوفه می کنند باران های بهاری قطره هاشون درشت هستند باد همراه باران که می شد سرشاخه هارو به هم می کوفت گلبرگ ها درو می کرد می ریخت پای درخت مثل ...
ادامه شعر