تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
دوباره دیدم خودم را در خواب های کیهانی درنور کلمات، شفایی پر از امتداد ربانی جاده ای گرم در تولد سبز مرمر که بود خاص، شگفت انگیز ، پنهانی رباعی نو اریحا......
ادامه شعر_من؛ خراب ِ توبه نخواهم شد... _به بهشت بگو عشق را در خواب ببین!!!...
ادامه شعرهمینکه زندگی رو یادم نیس ینی که مردم چند سالیه بیرون نفس دارم و توم خفهاس دلم تو دنیا دست خالیه مجبوره زندگی کنه دلم پمپاژ خون، تپش، ققط همین ... دل از کار افتادمو ولی به روش نیارین ... به کسی نگین ......
ادامه شعرای خدا با نام تو آغاز شد هردربسته برویم بازشد نام تو بی شک بود مفتاح من می گشاید آنچه شدجانکاه من ایخدادانم که هر کس هرچه داشت بوده روزی اش بدان چیزی که کاشت هرکه در دستش بود بود ونبود آنچه بوده فکرتش......
ادامه شعرمثنویهایی از من با بیان محاوره که در بستر موسیقی اجرا شدهاند. ترانهی سوم: تا همیشه تا همیشه، تا نهایت، تا دم لحظهء مرگم تو رو خواستم، تو رو میخوام، من دوسِت دارم یه عالم مث کوچهباغای خیس، مث......
ادامه شعرناقه لیلی ناقه لیلی نمیرفت بیرون از گل شبی گفت مجنون بر پشت من می شو سوار تا به مقصد میبرم در گران روزگار چون که محمل بر پشت لیلی شد قرار ز آن شبی که لیلی دیر میکرد قرار مست میراند ومی خواند این ش......
ادامه شعربرایت من چقد کردم تلاشی ز آدم ها چه دیدم جز خراشی چه حاصل شد ازآن هایی که بودن هزاران تن رها کردم تو باشی ...
ادامه شعربیر بوسه زکات ایله تئز اول کی یوباندیرما سال برقعه نی چهروندان ایمانیمی یاندیرما مهرون اوتوروب جانه ای دلبر سیمین تن بیر هن دئگینن قورتار بیر بئله دولاندیرما من معترف عشقم کونلوم سنه دلبسته نازین ......
ادامه شعر«گفتم ، گفتا» گفتم که رنج هجران کِی می رسد به پایان گفتا غمت نباشد در چرخ روزگاران گفتم رُخش نبینم خونین جگر شود دل گفتا تو کن صبوری روز وداع یاران گفتم دلم پُر از غم گردیده در شب تار گفتا که......
ادامه شعربهار است پرنده ها میخوانند کاش با نوایِ باران هم آواز بودیم اردیبهشت استُ در خیالم با تو می چرخمو میرقصمو میخندمو کوچه یِ بهارنارنج را قدم میزنم. #آگرین_یوسفی......
ادامه شعرکاش قلبت بری از شک باشد بر دلت نام خودم حک باشد یاد دادی به من عاشق بودن روزت «استاد» مبارک باشد ...
ادامه شعرمرزها روی هم ریخته می شوند تالاب ها اشکشان در می آید هجمی از اسارت در قبیله ها شعله میکشد تا نامی از آسیاب نیفتد . ......
ادامه شعردست به دامان اوج آسمان شده ام دور و دورتر می شوم از تمام خاطراتم بر روی زمین صف به صف ایستاده تشویقم می کنند اما هنوز نگاهی به زمین سمت گاه بودنم خاطراتم را چه کنم و زمزمه میکنم با خویش راضی باشد با......
ادامه شعربنام خدا (اشک خون) در غم صادق (ع) ، امام شیعیان ناله خیزد از زمین و آسمان آتش افکنده ، غمِ جانسوزِ او در دلِ عشاق و جمله پیروان زین عزا گشته جهان ماتم سرا آه و افغانِ مریدان ، بی ام......
ادامه شعریک عمر اشتباه کردیم دیگر اشتباه نمیکنیم بردشمن خانه گی خود اقتدا کردیم دیگر اشتباه نمیکنیم خودرابدام فتنه گران مبتلا گردیم دیگر اشتباه نمیکنیم برنسل های آینده خودجفا کردیم دیگر اشتباه نمیکنیم اما ......
ادامه شعرچه پایان شاعرانهای شده قلب ما سخت دلتنگ دیوانهای شده رفت و تنها گذاشت با خود مرا بعد او اینجا عجب دیوانه خانهای شده زیباییت شب را دگرگون میکند به که چه شب پر ستارهای شده آوایت محو در گوشم ......
ادامه شعر«سوز و آه» سوزی ز دل بر آید ، آتش زند جهان را گردد رها ز چلّه ، گیرد بغل نشان را آه دل شب تار ، تیغی بُرنده باشد ویران کند در اینجا ، کاخ ستمگران را آتش زند به خرمن ، آهی ز دل بر آید خشکیده م......
ادامه شعرپیش از آنکه حوصله بهار سر بیاید پیش از لانه کردن پرستوها قبل از زاییدن گنجشکها پیش از آنکه اطلسی ها خمار شوند قبل از تسلیم شدن واژه ها زیر باران های اسیدی بیا...... بی خیال روزمرگی های نفس بریده ......
ادامه شعرمن تورا فهمیده ام عشقت مرا جان می دهد خنده هایت بوی عشق و بوی باران می دهد دست در دستم بنه تا حس کنی عشق مرا چون بدانم عشق نابت درد درمان می دهد وقت بوسیدن ؛تو بنگر اشک چشمانم ببین اشک چشمان دلم دارد ......
ادامه شعرعشق زمانی متولد می شود که دست دردست هم انعکاس بدیم ضربانهایی که ازهم دورند و منتظر حکمی از قلبهایمان هستند اما محصور شدند به دورشان قهروکینه ها بدبینی ها حسادت ها که ویران کردنشان به قد یک لبخند ......
ادامه شعر