تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
از شراب افزوده کردم در دهان . تا که بی خود گشتمش از این جهان. یار را دیدم که دارد در طبق سیب بهشت. بر لبانش بوسه می گردد حرام گتش نهان. چهره ی معصوم او تیغی به قلبم می زند. ظلم ها کردم ولی خوابش ببین......
ادامه شعربدونی نتونی...... چه خوب است بدونی تو روز بارونی واسه دل تنگی هام تو باید بخونی بارون بارون بارون چه زیبای لطف آسمون تو زیبای از جنس بلور تمنای از جنس کهکشون چه خوب است بدونی تا عاشق نشی نتونی یه مر......
ادامه شعروسط خانه ی در بسته چه بی پر شده ای کشته زهر جفای دل همسر شده ای صورتت گشته کبود و نفست می گیرد چشم در چشم عدو و دل نالان شده ای دم آخر شده و چشم به در می دوزی بی گمان منقلب از ضربه ناکس شده ای غرب......
ادامه شعر«غم دل» سفیر غم شده دل ، آسمان آن تار است میان باغ خزان مرغ دل گرفتار است برای این دل زارم نه نور امید است شب سیاه دلم شام آن بسی تار است به شام تار دلم ماه شب نمی تابد ببین که دیده و چشمم چگ......
ادامه شعرمانده ام منتظرت بر سر ان چار رهی که دلم را بردی تا که شاید بیایی پسش اری دیووانه دلم را... امین غلامی (شاعر کوچک) ایدی اینستا (amingh68)......
ادامه شعراگر که دل بسپارم به جام چشمانش کنم به صرف غزلها دوباره مهمانش... بگویم از تب عشقش که منبع شعر است از اینکه معجزه دارد همیشه دستانش به کوه شانهی او تکیه گر کنم روزی... غریق بحر نگاه شب پریشانش دو......
ادامه شعروقتی تو رفتی غم تصرف کرد جانم را صد ابر باران زا گرفتند آسمانم را من را ببخش ای یار زیبای نجیب من من را و قلب سرد و ذهن بد گمانم را... میخواستم از نو برایت قصه ای سازم اندوه ها اما گرفت از پا توانم ر......
ادامه شعرمـهـرْبانـم ؛ بیش از بیش مـهـرَبـان بـمـان آرایـش کــن بــر مــن ، نــوجــوان بــمـان مـن بـا تـو ، تـو بـا مـن بـال و پـر شـدیـم پــرواز مــیـگــردم تــو آســـمـــان بــمــان ارزان هــم ؛؛ کــالای ......
ادامه شعربه شامگاهِ منعکس در دیدگانت رنگِ خون من مرگ را در سینه ام بعد از تو زندان کرده ام شولایِ تاریکی به تن ، دشنه ، حریق ، مرگِ زمان من در تنِ تصویرِ خود نورِ تو پنهان کرده ام الهامِ مسحورِ ازل ، رمیده......
ادامه شعر<<مردابِ مبهوت>> تویی آنکس که دارم در کنارت حسِ زیبایی نباشی، زندگیِ من ندارد هیچ معنایی منم رودی که شد مرداب و *مبهوتِ نگاهت* چون برای من شبیهِ آسمانی و تماشایی تو را از خاکِ مرغوبی ......
ادامه شعربادی که پیچید به جان باغچهی رقصی نشاند به تن گلبوتههای یاس... #رها_فلاحی ...
ادامه شعرشب معطر بود با بویِ خدا ماهِ شب شد رَهنما سویِ خدا ناگهان بارانِ حق خیسم نمود شد روان بر پیکرم جوی خدا گُم شدم در کوچه های این جهان تا که من پیدا کنم کُوی ِ خدا من غریبی مانده در راهِ دراز کو نشان ِ ن......
ادامه شعرساقی بده شرابی از جام میگساران تا از دلم براند غم های روزگاران فصل خزان عمرم وقتی رسیده از ره حظی نبرده ام از ایام نوبهاران کس مبتلا نگردد دردی که من کشیدم گرخصم دون باشد یا از ردیف یاران مات......
ادامه شعراعترافات پشت ضریح امام رضا (ع) #طنزمشهدی چند ساعته پُشت ضریح طِلاتان نشِستوم خودوم رِ با طناف به او پنجرهها تا بِستوم غصه دِروم ، ژستِ یتیما رِ به خود گرفتوم چند تایی اعتراف دِروم ، باید بوگوم سِ......
ادامه شعربسمه العزیز انتقام میزند سر از وجودم شعله های انتقام مهدی زهرا بگو کی میکنی آخر قیام قرنها ما غرقه در اشکیم و سوز و آه و درد دیرگاهی بازمانده این حساب ناتمام یاد آور پهلوی مادر چگونه خرد شد با ه......
ادامه شعر«نیش قلم» این نیش قلم تیز تر از تیر کمان است بُرنده تر از خنجر و از نیش زبان است ویران بکند خانه ی بیداد و ستم را خون رگ جوشیده در آن دشمن خان است گر جوهر آن حق بشود نقش به دیوار این نقش و نگ......
ادامه شعرزِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم گرفته ماتم و غم چون عَزا لی اَست دلم ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ ندانم آی که چه اسرار دارد عالمِ عشق اسیرِ عشق شده لاابالی است دلم ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ به پیشِ سؤگلی اش مثلِ غنچه سرخ شود مثالِ ......
ادامه شعرناڤی دەستەکانی دیموکراسی، کوردستان وهشێراوه! بێ کوڵاوڕۆچنهکی هەتا گۆم... ◇ برگردان فارسی: میان دستان دموکراسی، کردستان پنهان است! بیروزنهای حتی گنگ... #زانا_کوردستانی ......
ادامه شعردیشب نهنگی را دیدم که تا لب ساحل بی امان به دنبال مرگ میدوید در عجبم مگر مرگ آنقدر ها هم زیباست؟ آنقدر که در سایه سار تاریکی به سویش شتابان راهی شوی مگر برای زیستن مجالی نداری،که چنان سراسیمه میدوی؟ ا......
ادامه شعرامروز به رویا گل نازم دیدم چشمان فریبا رخ آن دلبر زیبا دیدم لب بر لب او یک نفس از این همه عمر زیبایی اسرار جهان تا به ثریا دیدم بغض در سینه و اشکم ره دیده بسته در دلم شور و نوایست که خود میدیدم بعد از......
ادامه شعر