شاعران
دکترمهدی منصورزاده
دفتر شعر مهدی
شعر غزل داستان خ ی ا ن ت | دکترمهدی منصورزاده | شعر ایران

دکترمهدی منصورزاده

غزل داستان خ ی ا ن ت

ارسال شده در تاریخ : 03 اردیبهشت 1403 | شماره ثبت : H9429052

تاکسی!.. مسیرت تا خیابان اوین نیست؟
بالای تهرانی که میگفتند همین نیست؟
در زیر باران هر چه می بینم به غیر از،
ماشین سوارِ ،بی غمِ، تک سرنشین نیست

اینقدر درد از آسمان می بارد امشب
غمگین تر از تهران که شهری در زمین نیست

آقای راننده خیانت چند حرف است
دیوار حاشایش کم از دیوار چین نیست
در کافه دور از چشم من با یک غریبه ..‌
مشتش که واشد تازه می میگوید چنین نیست

لامصب از اول بگو دلداده ی توست
دنیا که جای بازی شک و یقین نیست
تن مال من؟، دل مال او؟یعنی چه؟...دختر
این حرفها جز حرف شیطان لعین نیست

هر کس خیانت کرده می بیند خیانت
شیطان برای ما که تنها در کمین نیست
دل بسته بودم من به آن چادر نمازت
میگفتی از اول دلت با من قرین نیست

حالا به ضرس قاطع میگویم که بی شک
مردانگی عمرآ ًبه دینداری و دین نیست
آقا صدای ضبط ماشین را کمش کن
در بین آهنگت،تِراکی از معین نیست؟

پایین کشیدم شیشه ماشین و دیدم
هیج عابری قدر خودم خوار و حزین نیست
رفتار و افکار کسی در بطن این شهر
مثل من بیچاره زیر ذره بین نیست

بی بی نصیحت کرد و گفت این خانه دل
میدان خاطر خواهی است میدان مین نیست
یک گوش من دروازه گوش دیگرم درب
با من به جز غم هیچ عزیزی همنشین نیست

میگفت دل را دست هر پتیاره نسپار
هر کس تو را اغوا کند مادر، امین نیست
بی بی الهی نور بر قبرت ببارد
دنیا برایم هیچ جوری دلنشین نیست

احساس کم بودن به من میداد یکعمر
کشتم خودم را تا کنم ثابت چنین نیست
حالا نشستم درعزای رفتنش من
اویی که تا دیروز بود و بعد از این نیست

بی بی الهی نور بر قبرت ببارد
حقت خدایی گوشه ی خلد برین نیست
آقا چرا لج می کنی ...شادش نکن خب
آهنگ غمگینی اقلا از معین نیست؟