یکبار دگر سراب ، می بینی که ؟
تعبیر مرا به خواب می بینی که ؟
از طوق کبوتر تو آزاد شدم
در دور و حوالی عقاب می بینی که ؟
دیگر ز معادلات سخت تو دلم
خالی شده بی حساب می بینی که ؟
از ترس تو ریختم زلال خود را
بیهوده به منجلاب می بینی که ؟
آرامش متن چشم های تو چرا
تفسیر شد اضطراب میبینی که ؟
از صیقل دل فتاد اما نشکست
آیینه ز بازتاب می بینی که ؟
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 18 آذر 1399 22:14
سلام ودرود
رویا امامی 19 آذر 1399 00:10
منصور آفرید 19 آذر 1399 09:45
سلام و درود بر شما طبق معمول زیبا و دلنشین
در پناه پروردگار باشید
کاویان هایل مقدم 19 آذر 1399 12:27
درودها گرامی
جمشید اسماعیلی 19 آذر 1399 17:58
به به عالی بود دکتر خسروی عزیز
از صیقل دل فتاد اما نشکست
آیینه ز بازتاب می بینی که ؟
بسیار دلنشین وقوی سرودید
مانا باشید
مجید ساری 19 آذر 1399 18:30
دکتر خسروی عزیزم
از خوانش غزل بسیار
زیبا و مثل همیشه دلنشین بره مند شدم
دستمریزاد استاد برشما
و درود برشما
ولی دکتر کیوان عزیزم براین خرد شاگرد خرده نگیرید
این مصرع بسیار زیبا را اینگونه خوانش کرد
از طوق کبوتر تو آزاد شدم
بالای سرت عقاب میبینی که ؟
سعادت یافتم محضرتان