در کنج خلوتم و تو بی خبر از حال بیمارم
سرشکسته به محنت و غم، نیاز به تیمارم
زانو به بغل، شروع میکنم سرودی از عشق
بسم الله الرحمان الرحیم،مینویسم از اقرارم
خواستم نقش رخسار تو را بیاورم در غزلم
رسیدم به خال لبت،زلزله شد،ریخت دیوارم
حول و حوش خم ابروی تو بودم که نسیم
غمی آورد و یادم آمد اولین لحظه ی دیدارم
غریبی نکن یارا،سینه ام سرزمین توست
نذر چشمان سیاهت کردم،چشمه ی ایثارم
عاشقی آغاز بود بر سلسله ویرانی من
درد خانه میکند در سینه، روا نیست انکارم
باز تو را جانم گویمت، ای جانم به قربانت
اسم تو را میگویم و میگویم باز به تکرارم
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 10
امیر عاجلو 01 اردیبهشت 1403 17:58
سلام ودرود
یاسر قادری 05 اردیبهشت 1403 06:59
درود بر شما جناب عاجلو عزیز
امین غلامی 01 اردیبهشت 1403 22:30
تکه نانی به دستش دادم.
چقدر خوشحال شد...
به گمانش که دنیا، به دستش دادم.
قیمت نان همی، درهمی بیش نبود.
به گمانش که همه دارو ندارم، به دستش دادم.
زیر لب زمزمه میکرد، خدایا شکرت.
به گمانش که خدا را، به دستش دادم.
اسممو تو گوگل سرچ کنید
امین غلامی (شاعر کوچک)
و از شعرهام در سایت های مختلف دیدن کنید. با سپاس....
یاسر قادری 05 اردیبهشت 1403 07:00
درود جناب غلامی عزیز
موفق باشین
حتما انجام میدم
فرامرز عبداله پور 02 اردیبهشت 1403 21:27
درود
زیبا و دلنشین و با معنا و پراحساس
سروده اید
????❤⚘
رقص قلمتان ابدی
یاسر قادری 05 اردیبهشت 1403 07:01
درود جناب عبداله پور عزیز
ممنون از حسن توجه شما
محمود فتحی 03 اردیبهشت 1403 06:04
درود برشما بااحساس زیبا بود
یاسر قادری 05 اردیبهشت 1403 07:01
درود بر استاد فتحی زیبا قلم
کامیل قهرماناوغلو 03 اردیبهشت 1403 17:13
درود و احترام دوست عزیز من جناب یاسر قادری گرامی،
غزلتان زیباست از نوع کلاسیک نو و یا به عبارتی نئو کلاسیک. لذت بردم .
لوطفن به آثار بنده هم سری بزنید . ممنونم شاعر بسیار عزیز و بزرگوار. ❣️????❤️????
یاسر قادری 05 اردیبهشت 1403 07:02
درود جناب قهرمان اوغلو
سپاس از توجه شما
حتمن انجام میدم