گر بر سرم ریزد هزاران تیر می رقصم
حتی اگر باشد روانم پیر می رقصم
دنیا اگر خونریز و وحشتناک و بی رحم است
روی لبان تیز این شمشیر می رقصم
مانند برگی کز درختی خشک می افتد
تا انتهای تلخ این تقدیر می رقصم
چون بردگان هرگز به یک حالت نمی مانم
گر بر تنم باشد غل و زنجیر میرقصم
آن شب که در آغوش تو جانم رود از تن
حتی در آن هنگامه ی دلگیر می رقصم...
ترسی ندارم از خطر وقتی که تو باشی
باتو میان پنجه های شیر می رقصم
دنیا اگر شادی برای من نمی خواهد
روزی میان گریه هایم سیر می رقصم
حسین وصال پور
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 1
آرزو بیرانوند 15 فروردین 1403 20:06
درود جناب وصال پور تولدو سال نوتون مبارک امیدوارم همواره موفق باشید????????????