ایستگاه آخر دیدنیست؛
مترووووک!!!
همانند چشمان یخ زده تو؛ در گرمای نفس های دلدادگی ام
اکنون یک (من), در من گم شده
جامانده ای در سفر زمان
لابه لای حس تب آلود خواستن...
مابین هرم نفس های دلدادگی
من امروز؛ از سفر بی بازگشت تیرگی به اینجا رسیده ام؛
به اکنون
بدون آشیان
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 02 اسفند 1401 18:04
درود بر شما