عاشق مهرت نبودن مشکل است جانان من
گر نباشی وای بر حال دل نالان من
من پذیرفتم نبودی عاشقم ؛ اما چه سود؟!
یاد تو گل کرده اما در تمام باورم
===
آرزوهایم درون سینه مانده بی صدا
هق هقم در این دل بی کینه مانده بی صدا
من صدایت می زنم هر شب بیایی در برم
ای که با یاد حضورت سبز مانده خاطرم
===
در میان چشم من جویی روان شد از غمت
روی زردم بر همه دنیا عیان شد از غمت
پای آن افسونگری ها آبرو از دست رفت
مثل یک پروانه میسوزد همه بال و پرم
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 11
امیر عاجلو 29 دی 1401 18:51
پروانه آجورلو 02 بهمن 1401 21:41
سپاسگزارم????
علی معصومی 29 دی 1401 23:29
بانو اجورلوی ارجمند
????????????????
شعری در قالب فیدان
شیوا و زیبا
♤♤♤
حسن مصطفایی دهنوی 30 دی 1401 08:14
درودها بر شما استاد بانوی گرامی
ادیب فرزانه و فرهیخته
بسیار زیبا، دلنشین و سرشار از احساسات لطیف سروده اید
قلمتان نویسا
پروانه آجورلو 02 بهمن 1401 21:44
درود جناب دهنوی
سپاسگزارم
مروت خیری 30 دی 1401 11:23
درود ها بانو زنده باشید، و سپاس از حضور شما
پروانه آجورلو 02 بهمن 1401 21:44
????????
پروانه آجورلو 02 بهمن 1401 21:44
????????
پروانه آجورلو 02 بهمن 1401 21:44
????????
جواد مهدی پور 01 بهمن 1401 07:27
عاشق مهرت نبودن مشکل است جانان من
گر نباشی وای بر حال دل نالان من
من پذیرفتم نبودی عاشقم ؛ اما چه سود؟!
یاد تو گل کرده اما در تمام باورم
درود بر شما
زیبا ست
پروانه آجورلو 02 بهمن 1401 21:43
درود
سپاسگزارم بزرگوار