- شاعران
- افسانه نجفی
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
بیوگرافی افسانه نجفی
جنسیت | زن |
تاریخ تولد | 30 /05/ 1365 |
کشور | ایران |
شهر | بدون اطلاعات |
بیوگرافی | بدون اطلاعات |
آغوش تو
دروازه ی بهشت بود
و چشمانت
ناب ترین گذرواژه!
_اما من
به جرم تعهد؛
کنار ایستادم
و
سکوت
تن رویایم را
خورد...
_تعهد!
چه واژه ی بیگانه ای
در جای جای خانه ای
که اگر یاد تو
تسکین
تنهاییها یش نبا...
_تو رفته ای...
_شهر
دارد از درد
به خود می پیچد!
_نئشگی می کُشد آخر
رگ های خاطره را
در تن ِ مسموم خیال...
_باران ببارد و شهر
مرا
بی تو
دیدار کند؟!
_نه!تاب نخواهد آورد
آسمان
نگه نخواهد داشت بغضش را
در پ...
_دوش دیدند
که خدایی در شهر
پی اثبات خودش
در دل ِما
می گشت!
_مردمان سجده کنان...
اما او
زجه زنان!
تن ِهر کوچه خیابان را
می خَست...
_به گمانم که غلط بود!
_ما
میراث دار آتش هستیم؛
دل نباید
به مرگِ افسا...
_سال هاست
که راهم را
کج کرده ام
از تو!
_اما
به هر طرف
که می روم
خیال تو
باز
شبیخون می زند
به تن ِنحیف ِ ماجرا...
_بگو کجای قصه
جا خوش کرده ای؟!
_بگو بدون تو
چه می گزد
تمام باور مرا؟!
_بگو چرا؟!...
_در شهر کوران؛
رویای آینه
اعدام
خواهد شد!
_و شب
هر شب
در آغوش پنجره
بیداری را
به خواب
خواهد دید...
_بی گمان
روح ِآینه
تکثیر خواهد شد......