تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مریم هاشمی

عشق ، مثل جعبه ای سربسته است ------ رازآن آسان نمی آید به دست هرچه هست این جعبه ی پر رمزوراز ------- می تراود از دلش سوز و گداز هر که از اسرار آن آگاه شد ------------- ...

ادامه شعر
مرتضی فصیحی

ای که هستی تو امیر مومنان *روزگاری بوده ای فخر زمان گرچه امروزم زتو نامی بجاست*نیست آنگونه که در شان شماست ...

ادامه شعر
علی صمدی

آهنگ دلنشین موی تو با هر نتی که بود آرامش از نجابتم به نگاهت قسم ربود تا ضربه زد به تار موی تو دستان گرم باد دل احتمال هر که غیر تو را زیر پا نهاد گویی که دل ندیده مثل تو افسونگری به شهر یا د...

ادامه شعر
علی صمدی

در ابتدای یک شب زیبای دلفریب در ازدحام خلوت دنیای دلفریب وقتی که شب پر از تب احساس عاشقی است یا دل پر از شرافت وسواس عاشقی است وقتی کلید قفل نگاهی به نام عشق گم میشود به قدرت چشمی به بام عشق بای...

ادامه شعر
مرتضی (اشکان)  درویشی

خواستم از تو بگویم غزل اما کم بود و قصیده فاقدِ ظرفِ اَبَر آدم بود دلِ من مست شد و باز زمانم گم شد باز دیوانگی ام نُقل شبِ مردم شد عقرب در قمرت پاک مرا ریخت بهم سرخوشم یار که این تاک مرا ریخت بهم...

ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)

تصویر تبسم را در قاب دلت دیدم شادابی بودن را در چشم تو سنجیدم دل را به تماشای روح تو فرستادم از عمق دل و جانم عشق تو پسندیدم دنیای وجودت را پیوند زدم بر دل دل طور تجلی شد در معبد توحیدم باتندر...

ادامه شعر
طارق خراسانی

این مثنوی به زبانی ساده برای تمام اقشار جامعه خصوصن نوجوانان سروده شده است. مثنوی مرداب و سپیدار یکـی آبِ روان ... از امرِ الله بـه گــودالی عمــیق افــتـاد نـاگــاه چو مـرغی از قـضـا افتـا...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

آب دهید آب ، مرا آب ، آب از عطشم شعله کشد آفتاب واقعۀ سلسلۀ زلفِ پیچ نیست در آن حالت اندوه هیچ گر تو در آرامش خود زیستی کیستی...

ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)

پیوسته دلم خون شده از گردش دوار از حزن شب دوری آن صبح گهر بار هردم به امیدی دل خود شاد نمودم خورشید رخش ر فت پس پرده دیدار هر نور که در سایه قلبم بدرخشید از دیده گذر کرد پس پرده پندار با بخت ...

ادامه شعر
اله یار خادمیان

بمنا سبت سال روز یاد و یاد واره ی حضرت امام خمینی رحمت الله علیه خدا محور ، امامِ بی کم و کاست مسیرِ مستقیمِ بی چپ و راست قیام ات کهنگی هارا درو کرد ...

ادامه شعر
سمانه تیموریان (آسمان)

نازنینا چشم خود را بسته ام از هرآنچه غیر تو بگسسته ام در رهت قلب و دلم عریان کنم مثل طوفان در برت طغیان کنم در رهت جام و سبو بشکسته ام از همه دنیا بدان دست شسته ام پای در بند و لا جان مان...

ادامه شعر
قاسم پیرنظر

اِی کـاش اِی آنکه بخوابی و دل آسـوده چو شاهی بشکسته کلـک راهی گِـرداب گـنـُاهی زین کرده ای از بیخِرَدی اسب سِیه را آموخته ای رســم و ره زشتِ گـنُه را پیوسته بتازی که کف آری فــَـ...

ادامه شعر
اله یار خادمیان

من زشهر غروب می آیم خسته اما چه خوب می ایم مرگ مردان خسته را دیدم شهر در خون نشسته را دیدم دیده ام کودکان تنها را دیده ام سوز و اشک و غوغارا دیدهام کوچ مردم ده را خشک و پژمرده گندم ده را ...

ادامه شعر
فاطمه  خواجویی راد

با سلام ودرود بی کران بر شمافرزانگان سایت شعر ایران من حدیث شریف کسا و زیارت عاشورا را به نظم در آورده ام برای چاپ ابتدا می خواستم نظر مبارک شمارا راجع به حدیث کسا و اگر جایی نیاز به ویرایش د...

ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)

ایا وامانده جان در عشق صورت
گرفتار پلیدی و کدورت
بدان عشق زمینی پست هیز است
ولی در صورت نفست عزیز است
هر آن کس دل به این وآن سپارد
بگو آخر که در قلبش چه دارد
که دل مرکز پ...

ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)

ای دل من پرده پرگار تو ای دل من عاشق بیمار تو ای که زمهرو رخ ابروی ماه شا م شبم سا یه ا ند وه و آه ای که زخود در بدرم کرده ائی با شررت د ین و دلم برده ائی این لب و چشم سیه ات کرده مست جان و تن...

ادامه شعر
اله یار خادمیان

یا محمد(ص) تشنه ی آبِ تو ام چشم بر دیدارِ مهتاب تو ام یا محمد(ص) بی تو زیبایی کجاست بی تو آیین شکیبایی کجاست خسته ام عشق تو آرامم کند جام تو مست دل آرامم کند با تو هر شب ماه مهتابی تر است با ت...

ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)

امید جان هوایت میکند دل شب هجران تو مارا چه حاصل بکویت آیم و از نرگس راه بیاد روی تو میگیرم ای ماه به یاد چشم شوخ ناوک انداز به یاد روی تو ای ماه تناز درآن چشمت مرا میخانه ای هست که صد عاقل ...

ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)

امید من به جز عشق علی نیست دلم جز بر فروغش منجلی نیست همه نالم که ای مولای من گیر زلطفت دست این خوار زمین گیر چو من زادم به عشق تو به زادم امید من توئی ای نور د ا د م همه صورو صلات من بسوی...

ادامه شعر
طارق خراسانی

سوگند نامه خدایا...، به ذراتِ عالم قسم به آن اشرفِ خِلقَت، آدم قسم به "نوترینو" هایی که پیغمبرند به عالم... پیام تو را می بَرند به "نترون"، "کوارک" و به ذاتِ خودت به "لپتون...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا