تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
شاعرزهره  خانی مهرآبادی(شیدا)
آگرین یوسفی

نیستیُ من ترانه ای خواهم ساخت به وسعتِ سکوتِ شبهایِ بلندِ تنهایی. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
عزیز حسینی

چشمان آبی تو آدم را به یغما میبرد در چشمان تو، سرگردان می‌شوم، گم می‌شوم، با آرزوی یک لحظه از آرامش تویی دنیایی که در آغوشت، همه اندازه‌ها فراموش می‌شود، و هر لحظه با تو، یک سفر به دنیای جدید آغاز...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_برهنه! کز کرده گوشه ی تاریک اتاق باز مرا پیدا می کند! _درد با لبان پُر بوسه ی مرگ زخم های کهنه را حریصانه باز با نفس های شوم احیا می کند......

ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

"گلبرگ های بنفش" بی امان صدای باران مرا به سینه ات می فشارد، آفتاب! می اندیشم که تو را دوست دارم می وزم به خود و بر می خیزم از دشت، بافه ای از گلبرگ های بنفش شده ام در گیسوانی بند به ساقه. شاعر: م...

ادامه شعر
امین  غلامی

از تو میگیرم سراغ. از همان یار قدیمی که تو را دادت نشان. گفت این بانوی پاکیست و پاکیزه سرشت. میتوان آن را برای زوج و زوجیت گرفت. زیر چشمی نگهت میکردم. نگهم با نگهت چندی به طول انجامید. از سر شرم سر...

ادامه شعر
شاعرزهره  خانی مهرآبادی(شیدا)

بهترین قافیه ها چکیده ازلبهای درخشانت بنویس با خونت عشق را...

ادامه شعر
جلال بابائی

در نگاه معصومانه تو مرگ را دیدم و چشمانم پر از خاطره شد. نه تو چون برادرم ، برادرم بودی و چنگال سیاه مرگ تورا از من جدا کرد. گریه های یوسف تیموری و همسر تو نشان از قلب پاک تو را دارد. چشم هایم بی قرار...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

وَ من در آغوش میگیرم تورا به وقتِ خیال آن هنگام که ستارگان در آسمان می‌رقصند. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
امین  غلامی

عاقبت روزی به او خواهم گفت. که چرا عاشق چشمان سیاهش. آن صورت ماهش. آن ناز و ادایش. آن گوشه ی چشم و نگه دلربایش، شده ام. اگر آن لرزش دست و تپش قلب و نفس تنگ امانم بدهند. ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

یادش میآید دوست داشتنی من دیشب خواب دیدم کنارم نشسته بودی به آرامی برگشتی تو چشمام نگاه کردی منم لبخند زدم و بعد بوسیدمت بقلت کردم از خواب بیدار نشدم ولی بقیه اش رو یادم نمیاد تو یادت میاد خند...

ادامه شعر
مهدی بابایی

بوسه ی صلح، به زیبایی شاخه گلی ست، روئیده بر خاک ماه اندیشه، به دلچسبی شاعرانه های خاورمیانه، به شیرینی دست تکان دادن کودک عشق تو، برای کودک رؤیاهای من، هر شب در خواب ...! مهدی بابایی ( سوشیانت ) ...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_غبارآلود و ناپیدا راه بی پایانست این جا ... _نمی دانم که دشتی سبز؛ یا بیابان است این جا؟! _که هرچه هست؛ نیست! همه از بُن ویرانست این جا... _خدایا! بفرست امشب نوح ِ خیالم را... _کشتی ای دریا زده؛ ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

کارنامه عشق کارنامه عشق ما رنگ هزار امتحان داشت هرچند ته کلاس می‌نشستیم معلم خوب ما را زیر نظر داشت تقلب گر که میکردیم خوب میدید دو چشم غمزه وارش آشوب و فغان داشت نمیدانم چرا سوالها بی جواب بود همیش...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

دلتنگی را بوسیدم طعمِ لبانَت عجب دلچسب بود. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
افسانه نجفی

_من از؛ آینده می آیم ! _از آن جا که قاصدک ها نبود ِ مرا با تو زار خواهند گریست... _و تو هرگز نخواهی فهمید؛ چه شکوهی دارد! در راه عشق مُردن... _تو محکومی به آغوش های سست؛ تو هرگز راز سربه مهر زندگ...

ادامه شعر
امین  غلامی

غرق تنهاییه خود بودم که، که نگاهم افتاد. به همان چادر مشکی. به همان صورت زیبا. به همان قامت رعنا. که از ان دور دلم را لرزاند. تپش قلب من انگار به هزارن برسید. سخت تر شد نفسهام لرزه به دستان بر...

ادامه شعر
مهدیه  باریکانی

تنها با صدای تو جور در می آیم تنها‌‌ با صبح بخیر تو خورشید بالا می آید و این زندگی‌‌ که هزارتا خورده شیشه برای آدم در سر دارد تنها وقتی صدای تو را می‌شنوم دیگر ،با من کاری ندارد! #مهدیه_باریکانی...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_لابه لای انگشتانت! _پشت بغض ِشانه هایت... _من؛ بوسه هایم را جایی کاشته ام که تا قیامت! شکوفه خواهند داد...

ادامه شعر
امین  غلامی

من به تنهاییه خود داشتم عادت. که تو از فاصله ی دور نزدیک شدی. اندکی مکث نمودی و کمی عشوه و ناز. و چه آسان دل دیووانه ی ما را بردی. خنده ای کردی و دل رفت ز دست. دل دیووانه ی ما نَبود تاب دگر. خند...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا