تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
نیلوفر آزادی

همینکه زندگی رو یادم نیس ینی که مردم چند سالیه بیرون نفس دارم و توم خفه‌اس دلم تو دنیا دست خالیه مجبوره زندگی کنه دلم پمپاژ خون، تپش، ققط همین ... دل از کار افتادمو ولی به روش نیارین ... به کسی نگین ...

ادامه شعر
فرامرز عبداله پور

بیر بوسه زکات ایله تئز اول کی یوباندیرما سال برقعه نی چهروندان ایمانیمی یاندیرما مهرون اوتوروب جانه ای دلبر سیمین تن بیر هن دئگینن قورتار بیر بئله دولاندیرما من معترف عشقم کونلوم سنه دلبسته نازین ...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

بهار است پرنده ها میخوانند کاش با نوایِ باران هم آواز بودیم اردیبهشت استُ در خیالم با تو می چرخمو میرقصمو میخندمو کوچه یِ بهارنارنج را قدم میزنم. #آگرین_یوسفی...

ادامه شعر
محمد رضا درویش زاده

من تورا فهمیده ام عشقت مرا جان می دهد خنده هایت بوی عشق و بوی باران می دهد دست در دستم بنه تا حس کنی عشق مرا چون بدانم عشق نابت درد درمان می دهد وقت بوسیدن ؛تو بنگر اشک چشمانم ببین اشک چشمان دلم دارد ...

ادامه شعر
فرامرز عبداله پور

دئدیم ای گول اورگیم ایچره نهال ایله میسن سینمی تنگه سالیپ عشقی محال ایله میسن دئدی سن چوخ اوجا منزلده زوال ایله میسن آچموسان عشق متاعین نه جلال ایله میسن دئدیم هردن منه بیر باش وئر اورک چوخ تلسیر عش...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_پرسیدم: "هیچ دوستم داری؟!" _گفت: "به مرگ تو! هرگز..." _پرسیدم: "پس چه می خواهی هر شب توی خواب هایم...؟!" _گفت: "شاید چون کنار تو همه چیز خوب بود..."...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف بهشت مهر با تو پیوستن مرا عاری ز پروا‌ می کند عمق آغوشت مرا راهی دریا می کند خواب هستم یا که بیدارم که دل حس می کند خویشتن را در بهشت مهر پیدا می‌کند تو در آغوشم نگاهم می کنی از زیر چ...

ادامه شعر
جواد خاشعی

جاری می شوم....... تصویر لبانت را بر گردنم آویزان می کنم شعرهایم را..... شبهایم را... نبضم را با نفس هایت می خواهی از حالم باخبر شوی؟ بیشتر نفس بکش...

ادامه شعر
امین  غلامی

دلم در سینه میلرزد گمانم جای تو خالیست... گمانم جای تو خالیست که دل در سینه میلرزد... امین غلامی( شاعر کوچک)

ادامه شعر
رضا دهقانی نامور

هرزگاهی به یادم باش که آرام گیرد این قلبم .... کمی نزدیکتر باش مرا از دور نرنجانم .... برایم ،، کودکی باش و کهگاهی بخندانم .... یه وقتای رفیقم باش بزار دستاتو رو شونم .... دلیل بودن من باش بگو هستم ن...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«چشمه ی جان» منم آن ماهیِ لب تشنه تویی چشمه ی جان من همان سنگ رَهم گوهری ای دُر گران خواب شب پَر زده از چشم و دل خون جگرم تو شدی مایه ی آرامش این روح و روان این خزان دل من پُر شده از خار و خسی...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_زایمان ؛ مرض واگیری نبود! _هیچ کس اما به ملاقات ِنو رسیده ای راغب نشد... _آخ! _آن زنی که تن به تنهایی نمی داد؛ دل کَند! _و من ِتنها به چه لاعلاج ها؛ که دچار نمی شود!...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_بروی شانه های شب رها کرده ام بغض گیسوانم را... _شب بی ستاره غارت می کند تا مغزاستخوانم را! _چشم های تو گویی برده اند هم ستاره هم نردبانم را... _کاش بر می گشتی با خنده هایت به آسمان پس می دادی کهکشان...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«نور حق» شب سیاه دلم را بیا تو روشن کن بیا ز پرتو حق این دلم مزیّن کن ببین که باغ دل من خزان شده امشب بیا و باغ خزان دلم تو گلشن کن لباس حق و حقیقت کمال زیبائیست بیا حقیقتی از جامه بر تن من ک...

ادامه شعر
هدایت کارگر شورکی

باران که گرفت، پاره کن چترت را باشد که بگیرد آسمان عطرت را ای دفتر خاطرات باران خورده پر کن ز هوای بوسه هر سطرت را ...

ادامه شعر
سانیا علی نژاد

میان شعر و غزل‌ها حضور تو کم بود! و قامت قلم من بدون تو خم بود... نبودی و شب و روزم به گریه سر می‌شد... میان خنده‌ هم حتی همیشه ماتم بود! من و خیال و هوای نوشتن از عشق‌ات از اینکه قبل تو احساس من فق...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_چنگ می کشد بر سینه ی دیوار؛ نفس! نو عروس ِشوهر مرده ی شب بیدار... _کاش عشق یک بار مرهمی می شد بر زخم های دلخستگان در این دیار... _بعد مرگ ِاُمیّد؛ سگ های یأس هر شب می شوند هار......

ادامه شعر
کاظم قادری

من کجا دلبر کجا این بازی بیهوده چیست راه پیمودن به روی این پل فرسوده چیست وقتی اختاپوس بحران می برد با خود مرا حرف از زیبایی شنهای کف آلوده چیست در میان مستطیل جهل و جنگ و نان و ننگ حُسن ماندن روی س...

ادامه شعر
حسن سهرابی

گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست همچنانش در میان جان شیرین منزل‌ست

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

در شهری که تو نباشی رفتن زمستان و امدن بهار هیچ فرقی ندارد در هوایی که نفس تو نیست دل بهانه ای برای گرم شدن ندارد یعقوب پایمرد ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا