تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
محمدهادی صادقی

«تا کی» فریاد ز این دست زمانه تا کی اندوه و غم و عذر و بهانه تا کی غم خوردن ما در این جهان بیهودست دوری ز بساط شادمانه تا کی پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶ ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

#دوپاره - شماره ۳ راه تاریک پیش روی خویش داری رفتن این راه را داری اینک انتظار چاله ها و چاه را بر می انگیزد درونت رعب تاریکی محض حس نزدیکی شوم مردنی ناگاه را #مهدی_رستگاری ششم اردیبهشت سال یکهزار ...

ادامه شعر
سیدحسن نبی پور

عشق بیاموز ؛ نه جنگ وخونریزی ،   کودک تنها . ======== افطارمی کنم ؛ روزه ام را ، باعسل چشمانت . ======== شاعرشدم ؛ وقتی عشق رادریافتم ، درخیالاتم گم شدم ======= اشک هایم خشکید ؛ چشمانم بی سو ، نی...

ادامه شعر
پروانه آجورلو

یک لقمه زندگی لطفاً!!! برای کودکیت؛ کودکیم و اقبال پیشانی بلندمان که کوتاه ترین دیوار شهر شد برای سقوط آرزوهای کوچکمان در چاه عدم یک قطره فراموشی لطفاً!!! برای تاب آوری روی پله ی لغزان زندگی برای من؛...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه العزیز #رباعی- شماره ۱۳ تقویم در باد آن عقربه ای که بی امان می چرخد بر دور سریع گذران می چرخد این عمر چو برگه های تقویم به باد رفته است و رها در آسمان می چرخد #مهدی_رستگاری هفدهم مرداد سال ی...

ادامه شعر
پروانه آجورلو

از لحظه ی بیگانه شدن می ترسم وز دست جدا شده ز تن می ترسم ای بغض نفس گیر تو هم یاری کن کز غنچه ی پرپر به کفن می ترسم ...

ادامه شعر
رجبعلی  باقری

پینه های دستِ مان پشتِ پنجره ای ریخت که دروغ را باور کرد و از سایه های کرکره اش هاشور خورد پینه های دل مان #سپکو_پینه ✍رجبعلی باقری...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

#رباعی - شماره ۱۳۳ خر جهل ان کس که خر جهل به اصرار براند بگذار که در فاجعه خویش بماند بیهوده مکن عمر خوش خویش تلف با 《آن کس که نداند که که نداند که نداند》 #مهدی_رستگاری ششم اردیبهشت سال یکهزار و چ...

ادامه شعر
علی اصغر  طالعی نوجه ده

حد دلم بی نهایت است وقتی ایکس عشق به سمت تو میل میکند

ادامه شعر
محمد مولوی

گریستن هر کسی در درون خود دردی دارد برای گریستن بهانه می خواهد یکی با آهنگی محزون یکی با دیدن صحنه ایی غمگین یکی با تصویر خاطره ایی از دیروز یکی بغض‌ش نمی ترکد یکی درون خود را می پاشد یکی روح خو...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«قناعت» دل سپردن بر چنین دنیای دونی بهر چیست؟ هر که آمد ماندنی هرگز نباشد رفتنیست ثروت اندوزی نگردد مایه ی درمان درد بیش از یک لقمه و یک پیرهن مال تو نیست گر شوی شدّاد و جنّت را بسازی این زمان...

ادامه شعر
امین  غلامی

تکه نانی به دستش دادم. چقدر خوشحال شد... به گمانش که دنیا، به دستش دادم. قیمت نان همی، درهمی بیش نبود. به گمانش که همه دارو ندارم، به دستش دادم. زیر لب زمزمه میکرد، خدایا شکرت. به گمانش که خدا ر...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

لبت یاقوت سرخ، تنت سرو چمن زار صدایت طنین انداز ندارد مطرب کوچه بازار چشمانت کهربایی گیسوان باز ...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا (شمیم مهربانی) درختان و ردای پرنیانی!... خوشا آن که شمیم ِ مهربانی، چو پیچَد همرهِ عطرِ شکوفه، به اوجِ  آسمانِ همزبانی !... (بمناسبت شکوفائی بهار نارنج) و... آمد بهاری در بهاران بار دیگر، آمد...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«جنگ باطل» وقتی که خدا هست ، ز دین صحبت بیجاست ظلمی که به جان می خریم از ماست که بر ماست دین شاخه و برگیست که گر ریشه نباشد پژمردگی و زردی آنها همه پیداست هر یک به صراطی و مسیری پِیِ نورند آن...

ادامه شعر
کامیل  قهرمان‌اوغلو

. #تانری فرا شعر آن وقت اتفاقی در لب‌های شکسته‌ی حوری احتضاری در انگشت چهارم‌ حوری مشروحی در توافق نهایی چشمان‌ سه‌شنبه‌ای حوری در شبکه‌های کفتاریِ به اصطلاح شمشیری در انحنای ستون ...

ادامه شعر
فائزه مومیوند

بی عقل و شعور از بغلم رد شد و رفت چون آدمِ کور از بغلم رد شد و رفت مانند کسی که دیده جن ، خوشبختی با سرعت نور از بغلم رد شد و رفت...

ادامه شعر
علی اصغر  طالعی نوجه ده

انتگرال میگیرم از هر آنچه مجذورش توئی جذرش توئی هم ضرب و تقسیمش توئی هم جمع و تفریقش توئی آنگه به تو خواهم رسید ای آنکه جز تو یار نیست ما را به جز تو کار نیست...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«باز باران با ترانه» باز باران با ترانه اشک و آهی بیش نیست کودک دیروز باران در دلش جز ریش نیست هر چه بدبختی ست می بارد ز طاق آسمان فکر او آشفته باشد عاقبت اندیش نیست گوهر باران نمی بارد به بام ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه المهیمن قطار فراری اینک قطار زندگی ما که در راه است در سیر خود گرم فراری نابدلخواه است خوابند جمع اندکی اما به بیداری آشفته است آرامش آن کس که آگاه است صدها بلای آشکارا و نهانی در این خط سیر ن...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا