رمضان
بزم مهمانی ماه رمضان بود و گذشت
جلوگاه کرم جان جهان بود و گذشت
مَثَل صبح قریبی که بلندای شبش
تا طلوع سحر و بانگ اذان بود و گذشت
عطش سینه دلدادگی و دلشدگی
برکت نان و کمی آب روان بود و گذشت
مثل پرواز پری در تپش ثانیه ها
در هوا خواهی اوج طیران بود و گذشت
در عبور از گذر کوچه ی همراهی ها
همه بود و نبود چمدان بود و گذشت
تا به خاطر بسپارد به کجا باید رفت
دل شیدا مرا خط و نشان بود و گذشت
فرصتی را که از این قصه به خاطر دارم
عکسی از آینه و آب روان بود و گذشت
♤♤♤
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 22 فروردین 1403 12:22
لطیف و دلنشین
یاسر قادری 22 فروردین 1403 15:49
درود جناب معصومی
دستمریزاد استاد
محمود فتحی 22 فروردین 1403 16:31
درود برشما شاعرگرامی
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 24 فروردین 1403 15:24
درود استادگرامی