معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

اشعار کوتاه ۲

ارسال شده در تاریخ : 05 آذر 1401 | شماره ثبت : H9422934

(۱)
به راه می‌نگرم وُ
--آه می‌کشم!
آخرین آرزویم،
آمدن توست.


(۲)
پرنده بودن
چه خوب است؛
بی‌گذرنامه همه جا می‌روی!


(۳)
توی آسمان می‌رقصید؛
پنجره را که بستم
--ماه مُرد!


(۴)
کوچه‌ها،
خیابان‌ها وُ
تمام خانه‌های این شهر
باردار سکوتی سنگین‌اند!
با زمزمه‌ی قدم‌هایت
--فارغشان کن.


(۵)
تورقی جان‌کاه!
عکس‌های این آلبوم
پر شده است؛
--از تنهایی.


(۶)
کاش،،،
تنهایی نام دیگری داشت!
مثلن ایست قلبی،
--مرگ،
یا نابودی!
شاید؛
کسی،
کسی را تنها نمی‌گذاشت!


(۷)
من،،،
دورترین کوچه‌ ی دنیا را
پیمودم وُ،
تو
در جستجویم،
راه خانه‌ات را گم کرده بودی!
راستی؛
که گفته بود؟!
"دو خط موازی هرگز به هم نمی رسند؟"


(۸)
باران را به یغما بردند
باد‌های غارتگر...
...
"بوته‌های دشت"
(با شاخه‌های ملتمس)
تشنه ایستاده اند،
--به نماز باران!


(۹)
می‌بینمت وُ؛
به لکنت می‌افتد - زبانم!
...
نبضِ کلافه‌ی من،
یورتمه‌اش می‌گیرد
و در گوشه‌ای از اعماق گلویم
شعرهای عاشقانه‌ی معاصر
گیر می‌افتند...
...
هرگز نفهمیدم چرا؟!


(۱۰)
اسیر شبکده‌ بودیم که،
ستاره‌ای تابناک
--در سیاهی خَلید!
و من اما،،،
لبریز از خلسه‌ای نوشین
--هیچ نفهمیدم
که تو
در (هجرت) از این تاریکی
قلبم را می‌بردی!


#زانا_کوردستانی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 57 نفر 113 بار خواندند
امیر عاجلو (05 /09/ 1401)   | محمد مولوی (07 /09/ 1401)   | اسماعیل سهامی (07 /09/ 1401)   | علی معصومی (08 /09/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (05 /09/ 1401)  محمد مولوی (07 /09/ 1401)  
تعداد آرا :2


نظر 3

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا