<<قاری>>
دلم از پاقدمت شاد و بهاری شده است
خانهٔ عشق، پُر از بزمِ قناری شده است
عاقبت لانهٔ گنجشک و کبوتر شده بذر
بذرِ حسّم به تو اکنون چه چناری شده است
پرده را پس زده خورشید، تو را میبیند
بارشِ ابر، چنین گاه گداری شده است
آمده باز ملاقاتِ تو در سینهٔ کوه
آبشاری که تو را دیده و جاری شدهاست
بس که یاقوتِ لبت روی زمین ریخته است
همهجای وطنم، باغِ اناری شده است
چون نسیمِ تو مقدّس شده با نورِ خدا
*گَردِ شب* از درِ هر شهر، فراری شده است
شدهام باسطِ تعریفِ تو در قارّهها
شاعر از خوانشِ آیاتِ تو قاری شده است
#امین_مقدس
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 28 فروردین 1403 18:31
سلام ودرود