تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
محمدعلی سلیمانی مقدم

درودها! یَا مُقَلِّبَ القُلوبِ وَ الاَلقاب عشقِ خود را بکن به دل ها قاب یَا مُشَرِّرَ الشُّرورِ وَ الاَشرَار نسلِ اشرار را خودت بردار یَا مُدَوِّرَ الدَورِ وَ الاَدوار شد گرانی به کلّه ام آوار یَا...

ادامه شعر
محمدعلی سلیمانی مقدم

درودها! امسال هم وحشت‌زده، هنگامِ عیدم! ریزد به کامم شوکران از جامِ عیدم! مغلوبِ غولِ خرج و برجم، چون همیشه حیرت زده، از قیمتِ اقلامِ عیدم! یک کارگر، با کوله‌باری از هزینه دلخوش به پایانِ خوشِ، برج...

ادامه شعر
محمدعلی سلیمانی مقدم

درودها! شوخی و جدّی، با بهار و بقیه "سبزه در سبزه‌زار منتظر است پشتِ درها، بهار منتظر است" تا بیاید بهار، باز از راه باغ، پروانه وار، منتظر است یاس در پوستش نمی‌گنجد لاله در لاله‌زار، منتظر ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« آرزوها » خداوندا تو دانـی سِـر دانش به بی دانش ، دهی اسرار پوشش به خلق خود ، زِ دانایی دهی نان ولی دانا بُوَد ، بی نان و پوشش همان پوشش به هر فردی ب...

ادامه شعر
محمدعلی سلیمانی مقدم

درودها! خانهء ویرانه را، حتماً کلنگیدن خوش‌است! شاعری بی مایه چون "من" را، جفنگیدن خوش‌است! آن که با بی احتیاطی، خوانده اشعارِ مرا مطمئنّاً مغزِ او را، سخت هنگیدن خوش‌است! هر چه می‌بافم به هم، از ج...

ادامه شعر
محمدعلی سلیمانی مقدم

درودها! (اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را) رها سازم شهین و شوکت و شهناز و شیما را! (بده ساقی میِ باقی که در جنّت نخواهی یافت) عرَق از جنسِ مرغوب و شراب از نوعِ اعلی را! (فغان کاین لولیان ...

ادامه شعر
شکوفه دهقان

مادری در جستجوی دختری دختری زیبارو و هم باحجاب مادرم اطراف خودرا هم ببین دختران با حیا را با شتاب دیگری در فکر اینکه وای من چون که فرزندش ندارد هیچ زن در به در در جستجوی حوری است بر در هر خانه ای ...

ادامه شعر
اکرم بهرامچی

در قلب ِ کویر ، راه می خواهم و نیست در این همه شب، پگاه می خواهم و نیست با این دل ِ تنگ و بغض و فریاد فقط یک چاله شبیه چاه می خواهم و نیست ----------------------------...

ادامه شعر
جواد مرادی

یک لحظه عشقت پمپاژ نشد قلبم جام کرد تمام مکانیک های شهر از من قطع امید کرده اند اسقاط شدم نگاه کن من را به قبرستان میبرند آنجا در تنهایی خواهم پوسید برگرد....

ادامه شعر
محمدعلی سلیمانی مقدم

درودها! شوخی با (جناب سعدی) (گر گویمت که سروی، سرو این چنین نباشد) "ور گویمت" چناری، حرفم متین نباشد! (گر در جهان بگردی و آفاق درنوردی) یک کشورِ زِپرتی، مانندِ چین نباشد! (لعلست یا لبانت قندست یا د...

ادامه شعر
اکرم بهرامچی

خواب دیدم عید نوروز آمده بشکن زنان نقل می ریزند بر احوال ِ مردم همچنان قیمت اجناس ِ امسال است ارزان تر ز مفت وه چه خوشبختیم این را مجری ِ اخبار گفت در میان ِ خواب حیرت کرده بودم در عجب من دلیل ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

در سوانح واتس اپ از صفحه به صفحه ای دگر چشم بصیر می رفت که خورد ناگه از ابرو تیر افسون نگاه تو چنان معجزه ای خوش نیک نشسته در تمام تصویر مهدی رستگاری سیزدهم بهمن یکهزار و سیصد و نود و نه خورشیدی یک...

ادامه شعر
کاویان هایل مقدم

شعر منسوب به جناب ناصرخسرو قبادیانی در سالهای نه چندان دور در کتابهای درسی دبستان به شرح ذیل منتشر شده بود و اغلب هم دوره ای های بنده آن را از بر هستند. بسیار آموزنده و روان بود. روزی ز سر سنگ عقابی ب...

ادامه شعر
محمدعلی سلیمانی مقدم

درودها! (دل می رود ز دستم، صاحب دلان خدا را) چون عاقبت سرودم، یک شعرِ ماندگارا! گر گوشتان به بنده ست، کم کم بخوانم آن را بر سفرهء دلِ خود، مهمان کنم شما را! شرحی دهم مفصٌل، با آب و تابِ بی حد از قص...

ادامه شعر
کاویان هایل مقدم

درد و دام و دستِ بسته، دیده ام اینجا بسی مِی همی نوشم که از یادم رود هر ناکسی ای خدا این اشرف خلقت که می فرمودیَم از چه در دنیا شده بانیِ هر دلواپسی؟ گاهی "حق الناس" را، کرده حلال از بهر خود زیر پا ...

ادامه شعر
محمدعلی سلیمانی مقدم

درودها! تمرین مشق دوبیتی * مرا آن سنگ دل، حیران پسندد چو مجنون، کو به کو، ویلان پسندد ولی در مسلخِ عشقِ حرامش برایش می‌دهم، گر جان پسندد! * مرا ای کاش بر دامان پسندد نه این که بی سر و سامان پسندد ...

ادامه شعر
محمدعلی سلیمانی مقدم

درودها! شنیدم رستمِ دستان زمانی به مهمانخانه ای وقتِ جوانی به هنگامی که مشغولِ غذا بود و با هر لقمه گویی در فضا بود نگاهِ نافذش افتاد ناگاه به گل‌رویی بسی زیباتر از ماه لبانش چون انارِ ساوه خون رنگ...

ادامه شعر
محمدعلی سلیمانی مقدم

درودها! شوخی و جدّی، با عاشقی! ???????????????????? غصّۀ انسان ندارد عاشقی! قصّه جز حرمان ندارد عاشقی! ???? هر که بر آن مبتلا شد، مرده است! دارو و درمان ندارد عاشقی! ???? گر چه کارش هست سودای ...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

هآن _ کی! _ چِه موقع زمانی _ کهِ شعر ، شد؟ هآن کی! _ چِه موقع _ زمانیکهِ شهر !خُفت هآن در هَوَل ، هَولآتن ، هَوَل توُ ها کی شَهر وُ شعر در اعتمآد ِ شَهر ، مُرد ؟ ...

ادامه شعر
محمدعلی سلیمانی مقدم

درودها! طنزیمات ادبی به بهانهء جناسِ مکرر! ⚘ در قفس حتما شود یک مرغِ ماهیخوار خوار! می بَرد حتّی الاغی خسته با اجبار بار! تا خروسی می کشد، با صوتِ ناهنجار جار! جای مرغش می خرم از دکّهء سمسار سار! ⚘ ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا