تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
امیرصالح زمردی

کاش می شد گِره از بختِ بدم باز کنی و به غیر از خودِ من ، با همه کس ناز کنی کاش پایانِ همین شعر به کامم برسم دلِ ویران شده را یک شبه نوساز کنی !...

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

ما خوب بودیم، خیابان معلم خوبی نبود عشق و احساسمان را بی رحمانه ربود خیابان اسم رفیق نمک نشناس ماست آتش زد بر فرش دوستی تا تار و پود سجاد فرهمند ...

ادامه شعر
abolfazl zaarei

سرد است هوا نگاه تو جان بخش است آن چهره ی همچو ماه تو جان بخش است این شهر تمام مردمش مایوس اند آغوش تو و پناه تو جان بخش است ********** ژرفایِ نگاهت از جنون لبریز است تاثیرِ دو چشمِ تو ، چو تیغِ تیز...

ادامه شعر
رامین خزائی

او گفت که دین است و دنا نیز منم روز از نو و روزی شما نیز منم تا تشت فضاحش که برافتاد بگفت آن زاهد بی شرم و حیا نیز منم با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
ایمان کاظمی (متخلص به ایمان)

میراث نفیس و نقش عالی هنر است سر پنجه و ذات این اهالی هنر است تا می نگری به نصف زیبای جهان دریاب که گنج این حوالی هنر است...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف رباعی شماره ۰۱ کام دل آن روز که غرق چشمه جان بودم مست از نگه حضرت جانان بودم صد بوسه زندگی و یک بوسه مرگ می دادم و گرم درد و درمان بودم #مهدی_رستگاری بیست و هشتم اردیبهشت سال یکهزار و...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

#رباعی - شماره ۱۲۵ جریان سخن اینک که سخن به ذهن تو جریان یافت تصویر تخیلی به شعرت جان یافت بگشای تو دفتری جدید و بنویس چون دفتر شعر دیگری پایان یافت #مهدی_رستگاری ششم بهمن سال یکهزار و چهارصد و د...

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

دیدی من و زیر گذر چقدر تاریکیم با خستگی دارای پیوندی نزدیکیم زندگی از ازل وداع کرده با ما تک و تنها به مرگ می اندیشیم دکتر سجاد فرهمند...

ادامه شعر
abolfazl zaarei

بر خلاف ِ رود ِ جاری میزنم پارو به آب تا در این جبر ِ زمان راهی به جایی وا کنم یکّه و تنها در این آوردگاه زندگی می زنم پارو که شاید رود را دریا کنم *********** با شب ِ گیسوی ِ تو یلدا نمی خواه...

ادامه شعر
رامین خزائی

او دیر زمانیست برآشفت به ما من دانم و داند که چه ها گفت به ما تا کِلک خیالش گذری بر او کرد بشکست نمکدان و نمک رُفت به ما با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

من زاده ی ایل در بهارم من آریو برزن لر تبارم جمع رگه های غیرتم من بر اسب اصالتم سوارم

ادامه شعر
امیرصالح زمردی

قصّه ها گفتند و ما گریان شدیم راهیِ یک راهِ بی پایان شدیم دورِ خود چرخیده ایم و عاقبت دوره گردِ دُورِ این میدان شدیم !...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف #رباعی - شماره ۱۵ خرد شدن جامی که به نوش دست می برد، شدم مست لب او که باده می خورد، شدم اما آن دم که شد ز باده بدمست از شدت ناسپاسی اش خرد شدم #مهدی_رستگاری یکم شهریور سال یکهزار و چه...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

دیدم که تو دریا شدی و رود شدم در وسعت چشمان تو محدود شدم آن روز که در آتش عشق افتادم سرسبزتر از آتش نمرود شدم ####### یک بوسه ی دلبرانه تقدیم تو باد صد واژه ی عاشقانه تقدیم تو باد جان و دل من به لحظه ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

ساز و آواز @@@. ساز و آواز @@@ لبم با چشمانت باز بردی چو نی ساز و آواز بردی گمان کردم در بازی بردم ولی باختم تو باز بردی @@@ لگام دل @@@ یک شب دوباره سلام خواهم کرد آواز خوش دلم پیام خواهم کرد یک ...

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

خسته ام مثل درختی که تبر خورده است یا قیصری که به تازگی خنجر خورده است حکایت دیروز و امروز همیشه یکی ست گنجشکی بی گناه باز به سپر خورده است...

ادامه شعر
محمدنبی خرّمی

دوش بار دیگرم افتاد در سر باد غیر خانه‌ی تاریک من ویرانه شد آباد غیر یاد شیرینم کشید از دل پر و باور بکاست یک‌شبه دیرینه عاشق شد چنین فرهاد غیر...

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

در حسرت آن دو واحدم که تجدیدم کرد در درس و کلاس ترم پیش نومیدم کرد من جز کلمات عشق او نمی فهمیدم افسوس که مرا فدای این نفهمیدم کرد دکتر سجاد فرهمند ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

.....مستانه مست..... @@@. مستانه مست. @@@ ساقی بده باده که من باده پرستم بی بوی می یار مستانه مستم از زلف و لب و چشم و دو ابرو فراری با دست خودش جام میش داده دستم @@@. باده نمی خورد @@@ سروم بش...

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

من شاعری به آزادی پرستو هستم بی منطق و مخالف ارسطو هستم قلب من دهلیز جریان عشق است من فلسفه پرداز کمان ابرو هستم سجاد فرهمند ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا