تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سلیمان حسنی

افتخــــارم هست،عاشورائیم عاشـــقِ عبـاسم ومولائیــــم درتمـامِ عمرِمن هرروزوشب پُرشــده ازعشقشـان،تنهائیم بالباس مشکی ازهجـرِحسین بانگاهی خیـــس ازرســوائیم کوفیــان راازچه لعنت میکنم خور...

ادامه شعر
طارق خراسانی

در آبان 1392 که مصادف با ماه محرم بود تصمیم گرفتم به استقبال قصیده ی قراء حضرتِ کسایی مروزی(ره) بروم تا دل سروده ای را به نظم در آورده و تقدیم حق پرستان و دوستداران علی(ع) و اهل بیتِ خاندانِ عصمت و طه...

ادامه شعر
سلیمان حسنی

ای‌که‌اززندگی‌ات‌درهمه‌وقت‌دلگیری دائمـــاًازهمــه ایرادوخـطامی گیری نظری‌کُن‌به‌خودونحوه‌یِ‌هرکردارت باچه‌رفتارِخودت‌درهمه‌دَم‌درگیری شادکُن‌دل،که‌بُوَدنیک،به‌درگاهِ‌خدا اندرین واقعــه،جایز...

ادامه شعر
سلیمان حسنی

بویِ‌یاس،عطرِشکوفه‌دلِ ‌شاداب‌کجاست  رقصِ‌ نیلوفروسنجاقک مرداب‌ کجاست  سیـــنیِ داغِ لبـــو، باقــالیِ کاغـذ پیچ  دادِفالی دارم،مَشکِ پُرازآب،کجـاست  نیست دیگرخبراز شهرِفرنگی،نخودی  گاریِ چرخ‌ وف...

ادامه شعر
سلیمان حسنی

درپنــــاهِ حضــرتِ پروردگار جانتـــان لبــریزازعـطرِبهـــار چون پدر٬درزندگیم بوده است حیـــدری بودن برایم افتخــار شــادروحش٬درتمـــامِ عُمرْبود دررَهِ دینِ خــــداونداستــــوار بارهامی گ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

علی ای حبیب خدای دل ، شهِ مُـلک ارض و سما رضا (ع) تو جهانِ عشقی و عاشقی به تو می سزد به خدا رضا دلِ بیــــقرار من اوفتـــــد چـو کبــوتـران ِ حـــرم ، عطش کـه کنـد طواف ِ مقام ِ ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

قصیده دل خوانند بزرگان ادب این اثرم را بر تاج هنر برده پس از این گُهرم را شاعر نبُدَم ، شعر در آغوشِ من آمد فرمود: « به همّت که ببندم کمرم را» در کارِ خطر رفتم و هرگز نهراسم با جان بپذیرم...

ادامه شعر
سلیمان حسنی

امیــدم بودتــاجانم تـــــوباشـــی عزیزم خون رگهـــایم توباشــــی گَهِ تنهـــــائی وبـی هـمـــزبانـــی رفیـــقِ گاه وبیــگاهم تــوباشـــی دلم میخـــواسـت وقتِ غصه هایم تســـلی بخشِ غمهـایم ت...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

چو روح آمد به آدم(ع)، یا خدا گفت به شور عشق، هر دم یا خدا گفت چو حیران گشت هنگام الستی ز مستی کلّ عالم، یا خدا گفت بزن پیمانه هرچه باد بادا که زان می، یار مستم یاخدا گفت تمامِ انبیا بر نشر...

ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)

ای دل سخن از عشق مگو یاردل آزار

چون تیر زند سینه من با گل دیدار

مژگان بلندش که در آن نیست ترهم

صد جوشن من میشکند از پس دیوار

این دیده من از گل مینایی آن عشق...

ادامه شعر
علی اصغر  اقتداری

هــزار حنجره از توحید در آن جهنم نامردی، در آن زمین پُر از تردید در آن جزیره که از خاکش، به غیرِ جهل نمی ­رویید وبای حرص و حسد جاری، به کوچه کوچه ی رگ­ هایش از آسمان سیاهش جز، هراس و یأس نم...

ادامه شعر
عبداله رشیدی

ای سرزمین مادری ، آنا یوردیم چگونه ز هم ، چنین میان جاده یافتیم تو در آن گوشه و من در این مرکز چرا این چنین طولانی ، فاصله یافتیم من و این تربت ، با هم الفت ساختیم چگونه رنگ غربت را ، ساده یافتیم...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا