- لیست اشعار
- قالب
- نیمایی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
زهرا جعفریان
در29 /02/ 1380
در تاریکی شب می رود بی پارو و بلم کوسه حمله ور قایق را شکست موج دریا بالا گرفت ساحل به انتطار راه دلتنگی را بست منوچهر فتیان پور(راد) ...
ادامه شعرشعورِ ماده ی تاریخ به پرواز است، تا سقفِ درودا بر... و مرگا بر... و پنهان می رود در پرده ها دستی به نابودی آزادی و آبادی... و فردا باز می خوانند طفلانِ دبستانی سرودِ سردِ افسوس و پشیمانی... پی نوشت ب...
ادامه شعرهِگِلْ شینتو فروید و جنبش داروین شبی نالان و سَردَرگُم بدونِ کفشِ آسوده شبی از درد یک تحلیل جانفرسا تویی فریاد این خاموشی هر شب تویی که یک شبی هستی کنارِ دختر همسایه ی هر روز و امشب در کنار من و شاید ...
ادامه شعرروی پُل رد شد سایه ی رد پایم بعد رفتنت ذهنم تنهایت رایک سال نوری مرور کرد فهمید چرا دلسوزم ر ن ج تنهایی کشبد خانه را باقی گذاشت چون با سایه دگرتک تنها نیستم منوچهر فتیان پور (راد) ...
ادامه شعرقلب زخمی شد پشت در از نیش زهر آلود خواب رفته بود یک لحظه تا بخود آمدم بیدار شد با تپش بی اذن زبان درحلقوم چشم لاله گوشم یزله می کرد می پرید عاقبت بدیدم لاشه اش برروی بالش سرم افتاده بود مریض ...
ادامه شعربهار بود و توبودی درخت سنجد بود بهار بود و چه بویی درخت سنجد داشت بهار رفت و تو رفتی درخت سنجد ماند کنون که پاییز است درخت سنجدمان گوشواره ها به خود دارد به رنگ نارنجی درون میوه ی سنجد سفید چون...
ادامه شعربخوان مرا بکن رها ز دست واژه ای خموشی من است به نام تو به آسمان سلام میکنم گل سرخی ناپیدا مرا پاسخ نمیگوید تن خسته از پاییز دستی میکشم بر سر آذر و میگویم دوستت دارم تا لحظه ی آخر فاضله هاشمی غزل ...
ادامه شعرمشقِ فرزندم بود: _ عشق را بِنْویسید _ او به من رو میکرد، چه بگویم بابا ؟ عشق بر او گفتم عشق،با این معنا: عشق یک زندگــــــی است شَرَرِ واهمه یِ سادگی است عشق تشبیهِ خودِ کودکی است عشق، پژواکِ برآشفتگی...
ادامه شعرمی توان ره توشه ها نهاد در گوشۀ یک کوله می توان آکند خشاب را با یک دنیا گلوله دستان تو ، چشمان توست ... و می سازد فردا را بگو برایم که چه می سازی در این بیغوله ؟ ...
ادامه شعردنیای شعرهای من قایقیست با بادبان های برافراشته بر اقیانوسی از ناز نگاهت که خورشید در آن شنا می کند . پروانه ها از پیله می رهند گرداگرش می رقصند بنفشه ها رنگ به رنگ می شوند مهتاب دور صورتت هاله ...
ادامه شعرخورشید نظاره می کند به هر شهید و می سراید از دشت لاله ها شعری پر از امید ...یاس
ادامه شعرمرگت بمیرد قاصدک تب کرده ای میدانم در بقچه خیال تو نگاه شاپرک زندان است زخمی بر بغض نفسهایت بود وقتی پنجره آواز شقایق می سرود بر بلندای شاخکهایت سکوت خانه می ساخت و غربت اندیشه ام با رفتنت سرو...
ادامه شعرخدا را چه دیده ای شاید یک روز آنقدر باران ببارد که شعرهای من هم بوی باران بگیرد مسعودرضا افشاری با تخلص_تراب
ادامه شعرزمستان زیبا هم که باشد سرد است ... درد را از هرطرف که بخوانی درد است ... دنیای ما دنیای خام اندیشه هاست ... حقیقت همیشه از لبش طرد است ... چه خواهیم ساخت با زر و زور و قدرت ... وقتی که ف...
ادامه شعرپشت نقاب آن ور آب، کس هیچ نه خراب این آبادیست جز جاه طلبی، نه کباب آزادی!
ادامه شعربوی نان کار ما نیست خرمن کوفتن شاید کار ما اینست آبی بر آسیاب بریزیم و هیزمی برای تهیه آتش تنور و در افسون بوی نان گندم شناور باشیم . #محمد_مولوی با اجازه از روح بزرگ جناب سهراب سپهری...
ادامه شعرمن از میخانه های دوردست ماه می آیم و از تار تکلموار بهت سرخ مغربگاه لبریزم.. درین زندان یخ آشام دردآرا درین خون مردگی، آوارگی، غوغای وهم آسا به شبخند درخت راش میریزم به نیلوفر می آمیزم و در صوت تپ...
ادامه شعرتو ایستاده ای به من نگاه می کنی ومن چه شرم می کنم وسرخ سرخ می شوم تمام هیکلم خیس آب می شود منم که درحق تو ظلم کرده ام تورا به اشک خوانده ام تورا به قهر رانده ام خجالت از تو می کشم برای تو برای خنده ه...
ادامه شعرسپیدِ سرخم سینه سرخِ در خاک خفته فریادِ همیشه آزادی جاوِدانه ی تاریخِ مرز “پر هنرَ” تنِ ات لو داد ابر قدرت های شهوت را چماقدارانِ نکبت را دیگر به سبک پاره پاره ی قلبِ تو، شعر خواهم گفت “سبکِ خودم ” ...
ادامه شعرمن پر از فریادم ، رفته بر من بیداد هیچکس درد ندارد انگار هیچکس شاکی از این ظلم و ریاکاری نیست یا اگر هست چرا خاموش است ؟ من چرا بیتابم ؟ همه جا تاریک است همگان در خوابند وقت خواب است اگر... من چرا بی...
ادامه شعر