- لیست اشعار
- قالب
- چهارپاره
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
زهرا جعفریان
در29 /02/ 1380
مرگ گاهی #آرزوبیرانوند مرگ گاهی دروغگو میشه مثل قانونِ کار می مونه مرگ گاهی شبیه لبخندِ یه سیاستمدار می مونه! میخوان از ما بگیرنت با دروغ مرگتو توی شهر پاشیدن احمقا واسه کشتنت حتّی رو یه سنگ اسمتم ...
ادامه شعردریا که طوفانی بشه اثری از#آرزوبیرانوند دریا که طوفانی بشه دریای خوبی نیست وقتی تلاطم میکنه قایق نمیشناسه من غرق میشم توی این دیوونگی،بی تو دیوونه ای که بعدِ تو منطق نمیشناسه آدم یه وقتایی دلش بارو...
ادامه شعرگفتی بیاد بهار میام بهار اومد نیومدی گفتی سر قرار میام قرار اومد نیومدی یه عمره چش به راهتم قربونی نگاهتم بین تموم عاشقا منم که جون پناهتم تو شبهای خاکستری شدی برام یه خاطره یه خاطره که عمریه فقط میگ...
ادامه شعرما نباید شروع میکردیم عشق یه اشتباه فلسفیه سعی کردم بگم قشنگه ولی زندگی نعمت مزخرفیه بعضی حرفاتو مثل زخم بخور نفست بوی راز می گیره بغضی که تو گلوت سگ میشه بعضی حرفاتو گاز میگیره ما نباید شروع میکردی...
ادامه شعرمینویسم قصه ی آن سنگ را او که در یک جاده تنها مانده است هر کجا بنشست او را بی گناه هر کسی با یک تلنگر رانده است مینویسم سنگ را زیرا که او همچو من برخاکِ غم افتاده است هر نفس دستان سرد سنگ تراش سنگ...
ادامه شعرمنم ان عاشق سِتَرون تو شوره زاری بدون رویش برگ درد من را کسی نمیداند خم شدم زیر ضربه های تگرگ بارها در نگاه ملتمست به خودم قول مادری دادم نذر کردم دعا اثر بکند آرزویی سوار بر بادم دست های مرا بگیر...
ادامه شعرافسوس من از رفته ی عمرم از روز و شبایی که هدر رفت بادی ست به یک دشت وزیده او بوده و بی هیچ اثر رفت افسوس به این دخمه تبعیض آغاز حضوری است به هستی اما نه به شادی و خوشایند آواز غم انگیز ز تنهایی و مست...
ادامه شعر . جغرافیایی بر تنِ تاریخ ، زنجیرم چون از تبار آتشم ، آتش نمیگیرم خونم درون شیشه و سنگی تر از سنگم در زیر پای زندگی ، هرگز نمی میرم نبض بهارم در رگ سرد زمستان ها آ...
ادامه شعرتحمل کن دلم ، خود را نباز زندگی یک بازیه پیچیده است ما سیاهی لشکران، افسانه ایم آدمی تبعیدی و بازیچه است ای دل غم دیده ام، بازی نخور آن که از خوشبختی اش دم میزند در قبال رنجهایش، شادی او ارزن است این...
ادامه شعرحلالم بکن، بس که در هر غزل تو را یاد یک عاشق انداختم نمی دانم این بین، آخر چه شد؟! که در شهرمان جز تو نشناختم حلالم بکن، آنقدر گفتمت که شهری برای تو شاعر شدند میان غزل های مردم یکی نوش...
ادامه شعربسم الله الرحمن الرحیم من پر از انتقام نارنجی مُشتِ پهلو شکسته ی بر دار آخرین مُنگولی که پس افتاد سیب را از جهان ما بردار روز تشییع تلخ افکارم سازِ نَقّاره های بیماری تا سحر آیه آیه جا...
ادامه شعرخار و گل های بروئیده باغ من و تو غنچه بی عطر و نما از هزاران گل دیگر در آن بی نصیبیم ز الطاف خدا روزها گرچه نسیمی بوزد به ملاقات سلامی بکند با تبسم به سراغ گل ها با نوازش حال پرسی بکند سوی ما یک نظ...
ادامه شعرتوخودت را به هر دری زده ای مثل یک مرغ بال و پر بسته دوست داری دوباره پر بکشی از تقلا نمی شوی خسته دوست داری که آن خیابان را در خیالت دوباره طی بکنی آن همه حسرتی که می خوردی بخوری و دوباره قی ...
ادامه شعردر جنگل همیشه خزان مرگ می وزید برجان سردِ الکُلیِ دُلمه های تاک شَلّاق خورده با تَنه ی سَرد و فرفری انگورهای لِه شده ی مَستِ روی خاک کفّاره ی کراهتِ خرگوش پر زده در آسمانِ کودکیِ اقتصادِ درد پس...
ادامه شعررد تمامیه قدم های توی قلبم وقتی که میگشتی به دنبالم نشونه ی حضور پر رنگ توئه که جان تازه داد به اقبالم همیشه به عشق تو می بالم اگر چه التماس ، آخرین تیره به سرنوشت زخمی ام سوگند نبودنت ، شنیدن صدای ...
ادامه شعرپر خاطرات رقم خورده ای که هر روز یکیشو ورق میزنه خودشم مث دکمه ی پیرهنش یه عمره که بی اون لق میزنه ### نشسته پس شیشه ی انتظار به بیرون این بیکسی زل زده به این بی قراریه بی انتهاش دوباره یه رنگ تحمل ز...
ادامه شعرهوام برفیه،جای تو،این روزا یه بهمن توی قلب من جا شده تو دنیای من بودی،حالا ببین دیگه دستم از دنیا کوتا«ه» شده! زمانخیلیارو عوض میکنه یکم مرد باشو بگو جا زدم میدیدم کمآوردنت رو ، ولی همیشه خودم رو ...
ادامه شعردر دل یک دین عریان از عفاف و از حجاب خطبه راندن، شعر خواندن، سجده ها کردن چه سود! پیرو آن دین که بر تارِ سرِ مویی ست بند زلفها را در حجاب روضه پروردن چه سود! تا که چنگال فساد و جور، پرده میدرد بر سرا...
ادامه شعربه ابرهای پر از انقلاب ماژلان به زهر- بوسه ی رویاییان اختروش به انبساط قلب خموش ارگودیک به لچکهای سوخته، در آتش به تهاتر غساک کوچک یأس به صومعگیهای وامپیر در خواب به نفخه ی ژن تا دمی کوانتیده به چ...
ادامه شعرپاک از یاد همه رفت چه زود خنده های من و تو بی غم ها اختران شاهد بر آن روزها شوق بی وصف برای همه آدم ها آسمان زمزمه اش عاطفه بود رقص پر خاطره ماه، شب مهتابی شعفی بود که موزون احوال هم زمان بود در او ...
ادامه شعر