تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
رضا احمدپور

دل به تو قبله می کند رو چه طرف ملاک بود این همه از تو ما شدیم گرچه بهانه خاک بود دیده بگیرم از کجا تا که نباشد از تو آن حال مِی از نگاه تو خوشه ی ناب تاک بود رضااحمدپور...

ادامه شعر
سعید نادمی

از روز ازل تا به ابد ، هر دو جهان هیچ پس چرخش بیهوده ی این چرخ زمان هیچ ... گفتا که : من از کجایم و عاقبتم چیست ؟! گفتم که : تو از هیچی و تا ابد همان هیچ ... ✅ دکلمه این دوبیتی را باصدای سروش نادمی...

ادامه شعر
حسین  ستوده نیا

عاشقی دردقشنگی است که هرکس نچِشد لذت پروازِ در اوج سَما را ، کَرکَس نچشد دل اگر پاک کنی در صف عشاق آیی که خدا‌ ، جرعه عشقش به سَرکَش نچشد حسین ستوده ...

ادامه شعر
سحر خالقی

کنون این چنین در بی زمانی پیغام میدم تو در لحظه در بی زمانی یک نام میدم گرت باشی با من در این لحظه حال تو را میبرم در این بی مکانی آن را در لحظه انجام میدم اریحا...

ادامه شعر
سیدیحیی حسینی

('رقص سماع)] با التذاذ  در وادی محبت. ازسمت و سوی دلبری.. براشتهارنام پیرعقل رامعرفت...  مرزدل. فرا...

ادامه شعر
سحر خالقی

بی زمانی همچون انوار خورشید است نوریست که در یک کاسه پر از اب تلو تلو میخورد رنگ زردیست در تمام جعبه مداد رنگی های دنیا ماهی ایست که در لحظه شنا میکند موجیست که تکرار نمیشود کوچه ایست که راه به بن ب...

ادامه شعر
امیرحسین شاه علی

لباس هایم مرُده اند امروز باران مرا به رگبار بست با پاهای کوچکم می دوم به سمت پل عابر خدا در آن سمت خیابان منتظر است کفش هایم همیشه زنده می مانند امیرحسین شاه علی ۹ساله از کرج ...

ادامه شعر
امین و امیر اصلانی

بسم الله الرحمن الرحیم «تک بیت» عشق حاصلش ارچه شعرسازی است شعرم نَبود زان که مجازی است «یار جانانه» صد فتنه شود در دل با طلعت آن رویت مدهوش کند یک گل گر باشدش آن بویت مفتون چو کنی کس را خرسند توان...

ادامه شعر
فرزاد الماسی

دلم میگیرد از شب های تاریک تو را می خواهمت از دور و نزدیک به من آموخت این رسم زمانه غم و شادی ندارد مرز باریک فرزاد الماسی بردمیلی...

ادامه شعر
امین مقدس

<<انسان>> دردست دارو باشی و درمان نباشی انگار گُل هستی که در گلدان نباشی فرق‌ست بینِ باد و بوران ؛ سعی کن که باشی نسیم و بر دلی طوفان نباشی ای مرد یا زن! هر زمان قلبی شکستی نامرد هستی د...

ادامه شعر
اخگر کرفکوهی
حشمت‌الله  محمدی

آتشی در سینه دارد این تن رنجور من عاقبت بر عرش بنشاند، دل پر شور من هُرم این آتش حکایت می کند از داغ جان هرطرف گیرد زبانه از غمی دارد نشان رنگ زرد شعله هایش زردی روی منست هرچه خاکستر نماید منشاء...

ادامه شعر
حشمت‌الله  محمدی

عشق را هرکس کند معنا، معما می شود صد هزاران نکته در این واژه پیدا می شود هرکسی از ظن خود نامی نهد او را و لِیک درمصاف عشق بازی، مشت ها وا می شود بحر ناپیدای او را کس نداند عرض و طول بی خبر از واد...

ادامه شعر
عبدالحسین خزائی

شعرعرفانی:  وادی ... به وادی  ... ای کاش در راه «طلب» من نام گیرم بر ملک معنا تاخته اِنعام گیرم چون مهوشان ازشوق حق جامه درانم با «عشق» دواسبه تازم و آرام گیرم دامنکشان معشوق خودرا درنوردم همچون ...

ادامه شعر
سارا اسدی زهرائی

سوار بر ابرو بادی از رویاها دیری دور از دریای آدم ها چون قطره ای در اندرون پنهان می‌افتم از چشم ها چندان چون ژاله ای از پرنیانِ جان یک من هست، شنوای نوای هر ذره ، هر آواز ویک تو هست، با این همه جهان ...

ادامه شعر
سحر خالقی

کودک درون کودک درونم کودک درونم همانند آرایه های ادبی ست که باغچه قلبم را با کلماتش سبز میکند گاهی آبی میشود مانند آسمان صاف ، ابری ، بارانی هرز گاهی سبز مثل جنگل باطراوت وتازه اوقاتی هم همانند شعر م...

ادامه شعر
محسن جوزچی

یک بود و یک نبود سر آغاز قصه بود پایان آن چه کسی بود؟ ، قصه بود!!! در هیچ و پوچ جهان عمرمان گذشت چون وقت خواب قصه ندانم زمان گذشت ۱/۱۰/۱۴۰۱ محسن جوزچی...

ادامه شعر
سروش اسکندری

کابوسی که تو را در پی امواج برد شاید همان موج تو را به معراج برد

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

تقدیم به مهندس آورندِ عزیز ازخطه ی مِهر خیز گیلان: مرام وخوبی ومردی،بسان ابرسپید هنوزمیشوداورادرون آینه دید نگاه راسخ او چون بلوط پُرباری، دَوانده ریشه ی خود،تابه کوه حق برسید سفرنکرده دلش،جز به راهِ...

ادامه شعر
منوچهر کشاورز

من مانده و این پیچ و خم تقدیری شاید که به فضل خود کند تدبیری گفتند ز سر صدق دعائی بکنی باشد که به خواست او کند تاثیری آن پیر جهان دیده به ما گفت چنین گو بگذرد از هر آنچه هست تقصیری شاید که مق...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا