تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حسین نوریان

ز شیطان دوری کن ای اهل آدم به نور آی و صبوری کن دما دم اگر محتاج به فضل خدایی چرا به انس شیطان میگرایی؟ قسم خورده تو را ز ره براند به سیاهی و ظلمتت کشاند سیه روزت کند به ریشت ...

ادامه شعر
علی سپهرار

قسمت اول ، فزت و رب الکعبه : به خداوند کعبه, رستگار شدم ! ********** قدم قدم به عقب ؛ هم نگه به تابشِ تیغ نشسته مو به عقیقی ؛ نشسته مو به عقیق ؛ هزار درهمِ زهری ؛ هزار درهمِ تیز * که جنس ق...

ادامه شعر
طارق خراسانی

گاه گاهی دل من می گیرد عشق و امید در آن می میرد گاه شادم که کسی آمده است به وطن ، دادرسی آمده است گاه غمگین که غم آواره نشد بوسه ای چاره ی بیچاره نشد مانده ام ،بار الهی چه کنم؟! آن دغا ، ظلم ...

ادامه شعر
پرستش مددی

گل سرخی میان لاله زاری ز عطـرش بلبلان در بیقراری نسیمِ باد با او مهربان بود برایِ بلبلان یک همزبان بود بود زیبا نمایش های هستی گل و گلواژه و این گل پرستی نوایِ بلبلان پیچیده در باغ و صد...

ادامه شعر
رجب توحیدیان

غمنامه دل امشب ای دل ! ناله کن تا صبحگاه وز درون جــــان برآور سوز و آه عرشیان و فرشیـــان غــــرق غمند در رثـــای شاه دیــــن در ماتمنــــد بی پناهان را دگـــــر یـــاری نماند در دل آنـــان بج...

ادامه شعر
پرستش مددی

آتشی بر خرمن جانم فتاد عشق آمد روی قلبم پا نهاد تازه دانستم که دل دادن خطاست مهر خوش رویان نمی باید که خواست آهویی که ، دل به صیادی ببست از کمند دام صیادش نرست این کبوتر،دل به بامی بست...

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

بیدلان جنگ لاله کُشته زشمشیر خزان می آمد روی دوش پدری نعش جوان می آمد مادری از غم هجران پسر دق می کرد خواهری در دل شب ناله و هق هق می کرد کربلا یی و به نی ها سر آویخته بود وچه خون ها...

ادامه شعر
اله یار خادمیان

ای قلم، بنویس هر چه خوب را با خودت همرا ه کن محبوب را ای قلم بیعت مکن با شعر خواب تا نگیرد رنگ سازش انقلاب ای قلم خون شهید از رنگ توست حق ، صدای جو هرو فر هنگ توست سا...

ادامه شعر
فرهنگ باریکانی

ناله ی نــی با دعا همساز کن ربنـــــّا را بـی سخن آغــاز کن چون فرو بستم دهانم از طعام لب فــروبنـــدم ز اضـــــرار کلام وقت افطار و سحر بر سفره ات خوش بود ذکـــــر دعا و گفته ات می ...

ادامه شعر
حجت الله کاراندیش

تویِ این دنیا اگر خوب یا بَدَم خوش به حالَم که هنوز مجرّدم نـدارم به خــاطرِ کم یا زیــاد به سَرَم بَه بَه وچَه چَه یاکه داد من که افســارِ دلم به دَستَـمه تــا قیامت هرچی دارَم بَسَّـمه آ...

ادامه شعر
امید محبی (آرسین)

من غلام ادبم, بی تو جامی نکنم اذن طلب چون بدانم که بنوشم,خارجم گردد از عرفان و ادب_ پس کنم دوری و هجران, که نبینم زشتی_ که بیفتم به میان و بشوم مضحکه ی انگشتی_ خود بدارم به بلندا و کنم بر ...

ادامه شعر
 بدرالسادات(ایران) طبیب

خورشید خون می خورد و ما خاموش بودیم گویی ز جام جاهلی مدهوش بودیم آسوده خاطر در بیابان صبر کردیم با دست خود سالار دین را قبر کردیم حالا جهالت کوفیان ...

ادامه شعر
فرامرز فرخ

لاک جیغــــــــــی بودم و از لاک بیرون آمدم ترس خود کردم رهــــــا بی باک بیرون آمدم - چشم خود را شسته ام یک جور دیگر دیده ام رفته ام آزاد و اما ، سوی حـــــــق پیچیده ام - رفته ام عمری خطا رنجا...

ادامه شعر
فرامرز فرخ

توشیح یا ابالفضل (ع) یا ابوفاضل که یاری بر امام با ادب بودی امامت را مدام ای وفا را کرده معنا در عمل معنی کار تو شد خیر العمل بردی از دلهای ما صبرر و قرار از تو شد تفسیر لفظ اقتدار امر ...

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

آن زمانی که شفق می دانند قصه ی عشق به حق می خوانند آن زمانی که زهجرت سیرند یا وضو با رُخ گُل می گیرند در دل سینی هرکس پُر سیب و فرار از همه نیرنگ و فریب همه در لذت دل با دگران و غمی نیس...

ادامه شعر
قاسم پیرنظر

آسمان آبیست   آسمان آبیست ، صــــاف ومَهـــتابیست قـلب دریـــــاها حـوض مُرغابیست   نا اُمــیدیـها اصل بــــــــــیـزاریست اَشـک دل کـــندن درنهــان جـاریست   عــابرم مــدهــــ...

ادامه شعر
اله یار خادمیان

میلاد مسعود اما علی ع و روز پدر بر یاران همراه و همدل مبارک باد یاعلی ما وامدارانِ تو ایم برگ های سبزِ باران تو ایم چشمه ی خورشیدِ تابانی علی جانِ هر چه عشقِ جانانی علی آ...

ادامه شعر
زهرا حسین زاده

پسرگفت بابا ، منم زن میخوام که آرامش فکرواین تن میخوام پدر گفت بابا، دلم شد کباب دوباره برایم چه دیدی توخواب پسر گفت اسیر ، یکی دخترم نگو پاسخم را ، که از آن کَرَم دل و چشم وعقل مرا ب...

ادامه شعر
اله یار خادمیان

هست در گوشم صدایِ نی هنوز نغمه هایِ سازِ پی در پی هنوز این شکایت ها که در شور نی است شعله ی افتاده بر جانِ وی است آن حکایت ها که روحِ مثنوی است حاصلِ عشقِ سرا سر معنو...

ادامه شعر
قاسم پیرنظر

آسمان آبیست   آسمان آبیست ؛ صاف  و مَهـــتابیست قـلب دریـــــاها حـوض مُرغابیست   نا اُمــیدیـها اصل بــــــــــیـزاریست اَشـک دل کـــندن درنهــان جـاریست   عــابرم مــدهـــ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا