- لیست اشعار
- مناسبت
- عمومی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
تشبیه: حال منم مثل حال ماشینمه سن منم همسن موتور ماشینمه ظاهرمون مثل همه از زخم های روزگاره چین و چروک من مثل خط و خش ماشینمه صفحه کلاجم سوخته سیم کلاجم بریده چراغ بنزینم روشنه باکم هوا کشیده رینگ...
ادامه شعر«دریای خروشان» روزی خروشان می شود این آب دریا آتش بیفتد در دل خس های صحرا ویران شود کاخ ستم در آن شب تار شام سیه محشر شود در روز کبرا ظلمت شود آن باغ شدّاد ستمگر خوشید تابانی نتابد صبح فردا د...
ادامه شعراین اشک من است و غزهی آزاده این پای من است و دشمن پتیاره این طفل صغیر و خون و آوار و دروغ ای مهدیِ جان بیا به این آواره سراینده: سجاد رحیمی مدیسه بامداد جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳ ۲۵ رمضان ۱۴۴۵...
ادامه شعر«آبرو» روزگاری در جهان ما آبرویی داشتیم در میان باغ گل ما رنگ و بویی داشتیم باغ ما سرسبز و عطر یاس آن پیچیده بود قامتی چون سرو رعنا شکل و رویی داشتیم در میان جنّتی بودیم و همچون یک پَری چشم ...
ادامه شعر«طوفان غم» دریایِ درد و رنج و غم ، طوفان شود ویران کند هم کشتی و هم ناخدا ، درگیر این طوفان کند هر شاخه ی خشکیده ای ، یک چوبه ی داری شود هر روبه مکّاره را ، از شاخه آویزان کند دیگر نتازد اسب ...
ادامه شعر«ویرانه» ویرانه شد این خانه از دست ستمگر آتش به جان افتاده گلها گشته پرپر شام سیاهی گشته مهتابی در آن نیست در این سیاهی جغد شومی می زند پر باغ خزان یک بلبل خوشخوان ندارد باغ خزان پُر گشته از خ...
ادامه شعرشدم نوستالژی با این بهانه دلم می گیرد از دست زمانه شبیه خاطرات رفته بر باد نمی گیرد کسی از من نشانه فرزاد الماسی...
ادامه شعر"کدام قسمت این قصه از تو بیزارم کدام قسمت این قصه دوستت دارم ؟ که انتخاب شوم بین عشق و نفرت تو عذاب می کِشدم از من ِ خود آزارم ! اگر خودت بروی چشم باز پنجره ام ولی اگر که بمانی همیشه ، دیوا...
ادامه شعر«مرگ آزادی» کابوس شب با مرگ آزادی رقم خورد درد شقایق باغمِ شادی قلم خورد آندم که خورشید فروزان گشته در بند ظلمت شد و شام سیاه ما رقم خورد در نای حق تیغ ستمگر آرمیده ظالم به حقّانیتش آندم قسم ...
ادامه شعربه غم های پدرمی اندیشم ؛ محبوس درزندان ، شبیه یوسف پیامبر . ×××××××××× تاصبح برایت می نویسم ؛ مراقب خودت باش ، تو بخوان : "عاشقتم" ×××××××××× دلشکستگی امانم رابریده ؛ دردهایم را ، باناله سودامی کنم ....
ادامه شعرراستی... اگر جای بوسه هایم شکوفه میداد!!! با آن همه گل لابلای موهایت چه میکردی؟؟!! #رضا_ناظری
ادامه شعر«با نام دین» با نام دین بر باد دادی دین ما را آتش زدی این خرمن و آئین ما را کردی تو غارت سرزمین مادری را بیچاره کردی مردم مسکین ما را شادی ز دلها پَر زده در این شب تار خونین جگر کردی دل غمگین...
ادامه شعر«شگفتی» از این همه نظم طبیعت در شگفتم از آدم و حوّا و خلقت در شگفتم از پرتو خورشید روز و ماه تابان از روز روشن شام ظلمت در شگفتم از آتش سوزان عشق جان مادر از این همه عشق و محبّت در شگفتم از ا...
ادامه شعرباد در گوش درختانت آواز دوستی و محبت می خواند. تره های کوهیت سوغات مسافرانت را فراهم می کند. کوه های سپید مانده از زمستانت نگین انگشتر است بر انگشتر کوه. گون هایت سبز و خرم می شود و انبانی از هیزم و ...
ادامه شعر«شام یلدا» شام یلدا می شود صبح سپیدی غم مخور بعد ظلمت می دمد نور امیدی غم مخور ظلم و بیداد و ستم هرگز نگردد ماندگار عاقبت ویران شود کاخ پلیدی غم مخور گر کویری گشته پُر از خار و خس این باغ ما م...
ادامه شعراگر پرسیدند چقدر تو را دوست دارد؟! بی درنگ بگو آنقدر که اگر لحظه ای پلک بزنم دلش برای چشمهایم تنگ می شود!
ادامه شعر«آسمان تار» من آسمان را تار می بینم رنگین کمان را زار می بینم در این هوای سرد پاییزی آلاله را بیمار می بینم صحبت ز مرگ آدم و حوّاست من آدمی را خوار می بینم باران نمی بارد زمین خشک است صحرای...
ادامه شعرمرغک دل... دوش در نغمه ی خود مرغ سحر خواند بر عالم و بر دهر و زمان کین نباشد روا بر دل من ترک محبوبه ی شیرین دهان مکنید عیب من بی دل را کی توان دست کشیدن از جان ای بسا گوش سپارید از دل می کشم ناله و...
ادامه شعرگریه دارد اینکه حالت را نفهمند بر غمت هم شاد باشند و بخندند تا بخواهی درب شادی را کنی باز ناگهان در را به رویت هم ببندند ...
ادامه شعرهیچکی دوست ما نیست، مگه اینکه در نبودمون از ما دفاع کنه
ادامه شعر