«دریای خروشان»
روزی خروشان می شود این آب دریا
آتش بیفتد در دل خس های صحرا
ویران شود کاخ ستم در آن شب تار
شام سیه محشر شود در روز کبرا
ظلمت شود آن باغ شدّاد ستمگر
خوشید تابانی نتابد صبح فردا
دیگر اسیر شب نگردد ماه تابان
دیگر اسیر غم نباشد سینه ی ما
جغدی در آن ویرانه ها دیگر نخواند
از نو بروید شاخه های سرو رعنا
در کوچه ها فریاد آزادی بلند است
در بند و زنجیری نگردد مرغ مینا
فردا که رنگ آسمان آبی چو دریاست
آرامشی باشد در آن فردای زیبا
شکل پلیدی ها نمایان گردد آن روز
دیو درون عریان شود گردد هویدا
باغ خزان باغی شود پُر از شقایق
باغی شود سرسبز و پُر گل بس مصفّا
ای «مخلص صادق» رسد ظلمت به پایان
کابوس غم پَر می زند از خواب شبها
جمعه99/6/28
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 18 فروردین 1403 10:10
درود بر شما
محمدهادی صادقی 18 فروردین 1403 13:02
درود
محمود فتحی 21 فروردین 1403 07:25
درود براستاد صادقی
ویران شوددکاخ ستم درآن شب تار
تا به شود این روگار زشت قدار