....می دهد شفا.......
مناجات چهارم
من خودم در عجبم یار نمی بیند مرا
خود که می بیند ولی بر من نمی‌گوید چرا
من در عجبم عمر همه فدای دوست
دوست میداند گناهم ولی باز می دهد شفا
@@@@@@@
جیر جیر ک زیر تخت
د...

.......سجده رخشان......
مناجات سوم
شاید دگران زمن افزون ترند
از سبقت ذکر حق آزمون ترند
در طلب ذکر حبیب برخواسته ام
دیدم که جمله در سجده رخشان ترند
@@@@@@@@
خورشید
وقتی تلاش میکند
بافی مانده
سپاه شکس...

.......زنده دل.......
مناجات دوم
خشکیده دلم ز شوق دیدنت تاب التهاب نیست
چون پیر درختم طوفان سهمگینم جواب نیست
اتش بیاربه قلب تازه ام که عمری ست خموش
چون زنده دلم بر گونه ام خزاب نیست

تها دل...

...تمنای تو دارم......
.....برخیز.....
شبم را کنار شب تار برخیز
شبم شد بانگ مهر نگار برخیز
دلم در تب و تابش خوش بود
به وقت دیدن روی یار برخیز
@@@@@@@
.....تمنای تو دارم.......
به پا خواستم تمنای تو د...

....زنده نگهدارم.......‌
من آمدم که سهراب را زنده نگهدارم
مثنوی خوانم بند بندش آن به یا آرم
من امده ام که صبح زیبا یش باشم
از پشت هزار دروغ نهال راستی انگارم
من قاصد صبحی ام که بی نشانش کردند
من آمده‌...