تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حسن کریمی

«گِل و گُل» ِگِل به شوقِ نیستی، گُل میشود . غوره ازبیخودشدن مُل میشود . آنکه از سُکرِ رخِ گُل مست شد . در مقامِ عشق، بلبل میشود . نیستی ، در قالب هستی زدند . ...

ادامه شعر
عباس  یزدی(طوفان)

ناخوشم با چهره خندان و شاد چهره خندان چو من هرگز مباد کوله بار سختی ام عمری به دوش در دلم ریشه نکرد اما فساد بد نکردم چون در این دنیای دون سرخوشم دنیا ز من خوش کرده ی...

ادامه شعر
فرهنگ باریکانی

سـاقی بیــــار بـاده و پر کن تو جــــام مـا بر گو خبر ز صبح و سحـر کن تو شام مـا ای با خبــــر ز یــار و دیــارم نشانه ای آور ز کـــوی او کــه دهــد التیام مـــا ای پیک راستان تو...

ادامه شعر
علیرضا نصیرزاده

در میان عقل و دل وا مانده ام تشنه در آغوش دریا مانده ام در گلستان چون هزاری خسته دل از گل نسرین و حمرا مانده ام کوه قافی ریشه در دشت جنون بی نصیب مرغ عنقا مانده ام صد دریغ و درد و افسوس و فغان ...

ادامه شعر
علیرضا نصیرزاده

ترجیع بندی تقدیم به قلب نازنین صاحب الزمان (عج) ای خسرو خوبان که تمنای تو داریم نومید ز غیریم و تولای تو دایم با عقل فرومایه معمای تو داریم آلوده رنگیم و مصفای تو داریم یاری بده مارا که تو یارا...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

* عاشق شدم تـو را آخـر چـرا مــرا ای آشنـا! در ایـن سـرای دلهره بـاور نمی کنی؟! دانی کشیده ام ز جدایی منِ بی خـواب و خور چه ها ؟! دیوانه گشته ام ز غمِ هجر بی حساب بـاری نباشد این چنین روا غمگ...

ادامه شعر
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی)

این غزل حدود 18 سال پیش بداهه سروده شده و تا اکنون هیچ تغییری داده نشده است. امیدوارم مورد پسند دوستان واقع شود. ________________________________ " یا هو " بکشم ، که دل خدایی دارد پروانه ...

ادامه شعر
حسن کریمی

آینه یِ «آینه» وَ من او را دیدم ، خودِ او بود ، چو یک دختر زیبا ، بزمین آمده بود . نگهم چون شبنم ، روی آن گونه چون ، ...

ادامه شعر
فرهنگ باریکانی

دست بَری بـر دعــــا،نکتــــه ی دیـگر مپـرس
دل فکنی بر قضـــا،از مـی و ســـاغر مپـرس

آنـچه مقّــدر شده ،می رسـد از سـَــر سَــرا
قاصـــد نیکـو خبـــر، جملـه ی آخـر مپــــرس
...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

* 111- اسیر هوس * نه انسان، بلکه خر گردد کسی کـه عاشقِ زیرِ کمر گردد چنین کس پیرو ِ نفس است و عقلش نوکرِ زانو که هرجا رفت با آن همسفر گردد و مغزش دربدر گردد http://www.axgig.com/images/0...

ادامه شعر
حسن کریمی

محشرکبری

محشر کبرایِ جانان ، منظر چشمانِ توست .
آیه هایش ، جاری از لعلِ لبِ خندانِ توست .

جا نمازم مِهرِ تو ، مُهرم حریم شانه ات .
در نمازِ نیمه شب دل پر...

ادامه شعر
سیدمحمدجواد هاشمی

من احساس قلب مادرم را حس میکنم.....!!!!! نه احساسی که پراز درده نه احساسی که پرازدلتنگیه نه احساسی که پرازخاطره است احساسی که پراز تنهاییه احساسی که ز دیدار مادر سفید می شود.....

ادامه شعر
نیلوفر م. حسینی

غمی نهفته به جانم که عیـنِ لبخـند اسـت شکفته‌خاطر از آنم ،که با تو پیوند است مکن مـلامـت دل را ، که در صـفای خیال به کنج مروه‌ی وصلِ تو آرزومـند اسـت مگو که راه من از دل جداسـت ؛ می‌دانم بگو مسـ...

ادامه شعر
فرهنگ باریکانی

مطـــرب عشق عجب ســـاز و نــوایی دارد در طَـــربخــانه ی دل حـــال و هــوایی دارد یـــار در خـــانه بُوَد از چه جهـــان می گردیم مـــــگر این گردش گـردون چه خطـایی دارد لُـــ...

ادامه شعر
عباس  یزدی(طوفان)

قایق شورشگر خود .تا به دریا می بری کشتی دریانوردان را به یغما می بری تور خود گسترده ای بر عمق دریای دلم اینهمه صید از دل ما جمله یکجا می بری لااقل باید بدانی زخم دل ماند به جا صید دلها کرده...

ادامه شعر
حسن کریمی

مناجات
دگر انگیزه سرودن نیست
شوقِ زنگارِ دل زدودن نیست
دلِ من سر بسقفِ سینه مکوب
این درِ بسته را گشودن نیست
زَهره از ما برند مهرویان
عصر ما عصرِ دل ربودن نیس...

ادامه شعر
حسن کریمی

چند دوبیتی چه کردی با وفا ، لب آفریدی . به گرمی بر لبش تب آفریدی . برای آنکه آن لب را نبوسم . هزاران دین ومذهب آفریدی . ***...

ادامه شعر
رجب توحیدیان

بهار وصل دلا! یک ره ازین زندان برون آ تا جهان بینی گذاری کن به ملک جان، که تا جان جهان بینی در این دنیای پرکینه، زشادی چون بود نامی؟ بکن نقلی ز کینستان، که از شادی نشان بینی مبادا! کبر و مغروری...

ادامه شعر
عباس  یزدی(طوفان)

به نام اولین شعر الهی به عشق و انتظار و سوز آهی به نام دل ، و اعجاز درونش به دلداری که دل را کرده راهی مرا جاروکش میخانه ات کن گدایم کن ، گدا در بزم شاهی بسوزان سینه ام در آتش عشق مرا جام...

ادامه شعر
حسن کریمی

حریم کبریا
من ازچشمان ِتو لبیک گویان تا حریم کبریا رفتم .
همان جائی که میزد، نقش جادوئی چشمانِ تو را رفتم .
بُتا ، بنیادم از برق ِنگاهت زیر و رو گردید .
بلا بارید از آن چشم و، به ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا