تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
علیرضا امیدی

میگوید: کم شد ز جمع خسته دلان یار دیگری / بر دار رفت پیکر سردار دیگری میگویم: نه خسته دل بود و نه پیکرش بر دار پایوری شجاع بود و مرامش سردار چون عهد بسته بود با عشق خود حسین گفتندش قبول شدی، سربندت...

ادامه شعر
سامان نظری

امروز که کمک خواهم و دردم که مرا یاری نیست آن فردا که رسد اوج روم درد تو مرا باکی نیست این کرم و نیازار و به بد چهره گی تهمتش نباشد گر پیله و پروانه شود حرف کسی را که خیال نیست ...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا (زمستان) پائیزِ دل انگیز ، همی رفته خرامان آن دفترِ الوانِ خزان ، آمده پایان این موسمِ بارانی وبرف و یخ و سرما دارد خبر از فصلِ سپیدی و زمستان (نژاد - دی ماه ۱۴۰۲)...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

(رسم یلدا) شب یلدا و رسمِ خوب و شیرین به هر محفل بساطِ خوانِ رنگین بُوَد پِیکِ نشاط و شادی و شور بمـاند جاودان این " رسم و آئین" (نژاد – یلدای ۱۴۰۲) (خلاصه شعر شب یلدا سروده سال ۱۴۰۰ خودم)...

ادامه شعر
رامین خزائی

خبر زلزله و عشق، بسی ویرانی است چو دَرِ خانهٔ تو در بزند، حیرانی است به بَرِ غمکدهٔ او بروی، راهی نیست دل تو خون دل و خوان دلت کنعانی است با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین...

ادامه شعر
حسن محمودی

نباشد گر عشق میان معشوق وعاشقان چگونه در وصف عشق گویند شاعران به عشق زنده است همی شعر ما تو عاشق باش تا زنده ماند یاد ما...

ادامه شعر
عارفه  رحیمی جعفری

بی تو امشب ، در این خانه سراسر ماتم است بی تو امشب نه، از این پس اشک، همدرد غم است بی تو اما مادرِ کل البشر.... ، یا فاطمه... آن علی نه این علی با چاه هم پیمان شده است...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا «غم مادر» شرم دیوار و روسیاهیِ در نقش زخم عمیق بر دلِ حیدر قلب های سوخته از آتش فتنه همگی ماتمی است در غمِ مادر (نژاد - آذرماه ۱۴۰۰) ------------------- السلام علیکِ یا فاطمة الزهرا ایام ...

ادامه شعر
شهریار  کاراندیش

رحم بکن ، قصه من گوش کن تلخ نشو  ، درد من  آغوش کن نقد نکن شعر مرا ، گوش کن یا که برو ، شعر فراموش کن سکه بده ،جان خودت را بخر ترش نشو ، نان خودت را ببر موکب این شعر ، به باران سپار هرچه که د...

ادامه شعر
افسانه ضیایی جویباری

ندانی  که  قلبت سرای من  است نفس های تو هم برای من است دلم  درد عشق تو دارد بسی نگاه تو اینک شفای  من  است #سراسر_زندگیتون_آکنده_از_عشق #افسانه_ضیایی_جویباری...

ادامه شعر
حسن محمودی

خواستم طلب کنم زخدا مال و منال اندکی اندیشه کردم گفتم گویمش جاه و جلال با خود گفتم اما چه زیبا و نکوست تا بخواهم شادی و سالمی رفیق و دوست...

ادامه شعر
حسن محمودی

بهشت زیر پای مادر است ،این جمله دروغ است خود مادر بهشت و نورش چون خورشید پر فروغ است بسیار گشتم تا بجویم کلامی با او برابر نکردم پیدا واژه ای زیباتر از نام مادر...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

سکوتی مبهم و تاریک اینجاست غرورم همدمی تابنده می‌خواست بکن جا با چشم خود اعجاز مریم به چشمانت چه راز عشق زیباست ###### سرودی از دل پاییز بودی ز عشق و معرفت لبریز بودی و هر کس بر دلت دست جفا زد برایش ...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

اگر در زندگی شادی ، عمرت گذرد وگر غم در دلت داری ، عمرت گذرد چه خوش باشی چه ناراحت ، عمرت گذرد یه کاری کن به نیکی ها ، اسمت ببرد ...

ادامه شعر
ایمل  حکیمی

مکتب مردان رفته ایم بسیار چیز آموخته ایم با مردان نشسته ایم بسیار نامرد دیده ایم کتاب مردان خوانده ایم هرگز مرد ندیده ایم بسیار نامرد دیده ایم اما تو بسیار مرد ای ایمل حکیمی ...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

من هرچه که هستم،بهتر ز تو هستم گیری تو جوابت،خاموش که هستم هرچند که زشتی،در خوی تو هستش هرچیز که دانی ، گو آینه هستم ...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

گفتی تو ز عشق گفتمت راست بگو هرچیز که قلب صادقت خواست بگو ما محرم معشوقه ی کرمانشاهیم پس از قفسی که قلبت آنجاست بگو! ######## دو چشمت آسمانی نیلگون است و عشقت همدم مرز جنون است مکن مریم تو این گونه نگ...

ادامه شعر
سامان نظری

چو سخن مثال سنگی تو به دستت نسپارش گر عذابیست این صبر،تو زبان و حفظ بدارش چو شود آلوده آنی که دهان گشوده باشد بین عالم رسوا چون بر شعورش ضعف باشد...

ادامه شعر
محمد صالح مرادی

گر زلیخا می دانست خالق یوسف کیست ز عشق یوسف هیچ گاه نمی گریست

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه العزیز #دوبیتی - شماره ۶۱ نفاق اگر چه ظاهرش عین صواب است نفاق و حیله در حد نصاب است هزاران لعنت و نفرین روا باد بدان رویی که پنهان در نقاب است #مهدی_رستگاری دهم مرداد سال یکهزار و چهارصد و ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا