تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
هدایت کارگر شورکی

بر عکس من او در هیجان غرق نبود چشمش که مرا دید پر از برق نبود من اهل بخیه بودم او عضو بسیج کاش این همه بین من و او فرق نبود ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

جهان فروشی بیایید ای عزیزان مست گردیم سر و جان فدای هست گردیم که دنیا آنقدر زیبا دمی نیست حدیث گفتن دیبا و دی نیست چو فصل نو رسید کهنه گردد سرانجامی که باید شد بگردد دل ما را حدیث غم نهادند سحر با...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسم اللطیف #رباعی - شماره ۴۱ طلوع آن دم که به چشم مست تو خیره شدم گمگشته زار آن شب تیره شدم آن گه ز طلیعه فروغ چشمت طالع شدم و بر آسمان چیره شدم #مهدی_رستگاری هفدهم اسفند سال یکهزار و سیصد و نود و...

ادامه شعر
رامین خزائی

ما ترک نگفتیم که او درک کند شاید دل او کینهٔ دل چرک کند لیکن نکند روی به معراج دلش ترکی که خودش روح مرا ترک کند با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

ققنوس و زاغ چنین اندر حکایت کرد آن پیر که بودش ققنوسی در عهد شمشیر به پایان می‌برد او زندگانی به خود می‌ساخت معمای جاودانی به چوب و کاه و گل او لانه می‌ساخت برای مردن خویش خانه می‌ساخت یکی زاغک د...

ادامه شعر
ایمان کاظمی (متخلص به ایمان)

بر روی دلم سپیده ی شادی ها چون پشمک نرم و ناز قنادی ها می بارد از آسمان به آرامی برف معصوم و رها نماد آزادی ها

ادامه شعر
هدایت کارگر شورکی

آدم که نباید بدهد رأی سفید پیروز مبادا بشود رأی سفید با برف سپیدی که به یزد آمده است انگار خدا نیز دهد رأی سفید ...

ادامه شعر
هدایت کارگر شورکی

از روز ازل عاشق یکتای تو بود یک عمر گرفتار معمای تو بود چشمش به اناری ملس افتاد خدا نزدیک که شد دید که لب های تو بود ...

ادامه شعر
رامین خزائی

ترسم دل او از گله آگاه شود فریاد دلم هلهله بر چاه شود تا بوده همین بوده ولی خرمن ما حسرت به دلش آتش در کاه شود با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

سه رباعی مهدوی #رباعی - شماره ۱۲۹ نیمه شعبان تقدیم به پیشگاه حضرت ولیعصر (عج) یک بار دگر نیمه شعبان آمد ذکر خوشی از حضرت جانان آمد در ظلمت بیکران عصر وحشت بر درد بشر مژده درمان آمد ۶۵۴ ***** #ر...

ادامه شعر
بشری نجفی

در خاطره های من زنی غمگین است از من گله دارد که منی غمگین است توی تن من کسی قفس می بافد توی تن من تارتنی غمگین است...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف #رباعی -شماره ۱۲ چشم هایت ای آن که لبت به شهد آمیخته ای دل را به سر گیسویت آویخته ای گشتم ز نگاه چشم مست تو خراب در جام دو چشم خویش چه ریخته ای #مهدی_رستگاری هفدهم مرداد سال یکهزار و چ...

ادامه شعر
رامین خزائی

یا رب تو چه دانی که چه شد دوش مرا آن پیک تو حتی نکند نوش مرا یک گندم جنّت بس و آگاه شوم نوشم قدحی تا بکند گوش مرا با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
امیرصالح زمردی

روزی که فریبِ خنده هایت را خورد رُسوا شد و گریه آبرویش را بُرد یک گوشه نِشَست و زیرِ لب زمزمه کرد : عُمریست که ما را کسی آدم نَشِمُرد !...

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

آمدم برایت شعر بنویسم دست هایم جان نداشت مثل مسلمانی که نماز می خواند ولی ایمان نداشت حالم همچو گنجشکی ست بر فراز شاخه ی سرو لانه اش را دوست داشت اما قدرت طوفان نداشت ...

ادامه شعر
حبیب حسن نژاد

از عقل نه؛ از عشق بگو، از باران هی کوزه به دوش و تشنه و سرگردان! هرگز کسی از سراب سیراب نشد از بسترِ تشنه، کوزه را برگردان!...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف رباعی شماره ۰۷ پنجره نگاه در پنجره نگاه تو حیرانم اسفار وجود خود در آن می خوانم این معجزه روح تو را در چشمت می بینم و در حیرت خود می مانم #مهدی_رستگاری سی و یکم تیرماه سال یکهزار و چها...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف رباعی شماره ۰۸ پیچک واره در عکس پر از شگفتی آن دلدار کآویخته روبروی من از دیوار گیسوی کمندوار او می پیچد بر شاکله خیال من پیچک وار #مهدی_رستگاری سی و یکم تیرماه سال یکهزار و چهارصد خور...

ادامه شعر
رامین خزائی

ای اهل عبادت که نماز است تو را هم سایه و هم سوز گداز است تو را با وعدهٔ غلمان بدن لوءلوء ناز دیگر ز چه رو فکر ایاز است تو را؟! با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
ایمل  حکیمی

دیوانه ام ز من کسی کار ندارد افسرده ام ز من کسی یار ندارد ویرانه ام ز کوچه های خاطرات افسانه ام ز من کسی دار ندارد ایمل حکیمی ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا