- لیست اشعار
- قالب
- مثنوی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
زهرا جعفریان
در29 /02/ 1380
یک مادری که غمخوار، تنها و دل شکسته از عادتی قدیمی ، بر جان ما نشسته نفرین برگ تاریخ ، بر ما به روسیاهی این خاک پاک اینک ، افتاده بر تباهی یک سرزمین و مردم ، هر یک جدایی راه باید بجای دوری، هر دو ف...
ادامه شعراختلاف منم آن سروِ غرور که لم دهد روی زمین ❖ تویی آن بهرام گور در قیمت دلار کمین منم آن پنبه شتر که میخورد لُف لُف پفک ❖ تویی آن رستم دستان که خورَد از کم،کتک منم آن مرد قداره که همش دریا کنار❖ تویی ...
ادامه شعرهرگاه که اذن داده ای مرا به بارگاهت چه شاد گشته دل من ، به سختی راهت منور کرده ای این ره ، به نور پاک پارسایی به امر خالقت ناجی ، به هر مضطر و تنهایی تو پیشوای ...
ادامه شعربه نام خداوند نیکی طلب خداوند روز و خداوند شب به نام تو ای یاور جان و روح خداوند روزی ده باشکوه به نام تو ای جان در دست تو به نام تو ای روح سرمست تو ز یادت امید دلم زنده شد به لطف تو این روح پاین...
ادامه شعر(بسم الله) تا میتوانی خوب باش گل را بکاری جای خار _________________ نشکن دلی را آشکار تا میتوانی عشق بکار دلم شکست آن آدمی که گفتمش تو جانمی یادم نمیره کارِ او کردش مرا آواره او دل را شکست محزون شدم ...
ادامه شعرخاطره خوب من به یک خاطره خوب نفس می بندم یادلی گرم به تو یا که به کس بی بندم ثابتت می کنم این را که تو مال منی می توانم بدهم قول که دنبال منی اگر امروزتو را با همه تن می خوانم حاصلش اینکه فقط عش...
ادامه شعرغمینِ داغِ یاران شهیدم ازین آشفتگی ها نا امیدم چه گل هایی که پرپر شد به چل شب به رخسار گلستان ، سرخی تب دو چشمم ابر پر بارانِ دریا دلم آشوب طوفانیّ صحرا برای امنیت، خوبان شهیدند از این دنیا شهادت برگ...
ادامه شعرکجایی تو کوروش که ایران شده سگ پرست. به تلقید فرهنگ غربی شدند مست مست. به دارا و نو شیروانت قسم که ایران بیرزد به کل جهان. به قبری که دارا در آن خفته است سگی آمد و قبر او شد نهان. اگر شیر شرزه حمایل ...
ادامه شعرخدایا خسته ام خسته به قرآنت قسم بسته چقدر خواهش ازت کردم چقدر من گفتم از دردم نکردی هیچ اجابت تو نکردی هیچ عنایت تو فقط بر من غضب کردی با رنج من را ادب کردی چه شب ها گریه کردم من چقدر آزار رسید بر من ...
ادامه شعرپروانه ها . پروانه ها . . . مدتی در پیله بودم سایه سار لاله ها بغض اشک آبستنی در لابلای ناله ها عضو دورافتاده ای از محفل پروانه ها زخم غربت خورده ای در گوشهٔ ویرانه ها عطر یاس وسنبل وبابونه نرگ...
ادامه شعرعجایب صنعتی دیدم در این دشت" که مرغی بر خروسی چیره می گشت فغان میزد که چون کاری نداری تو باید تخم،جای من گذاری خروس بینوا با چشم غمبار به سر میزد به زاری با دلی زار فغان میزد چرا بیکار و بی عار ...
ادامه شعربارها کردم دعا هر وقت رفتم جمکران کاش انا الصمصام او را میشنیدم ناگهان جمعهها با انتظارش یک به یک سر میشود هر که باشد جای من از هجر کافر میشود خنده زد جاهل به حالم در ازا کردم سکوت گویم اللهم عج...
ادامه شعرسلام ای آشنای روز آخر خداحافظ نگار زود باور من و تو رهرو یک جاده بودیم برای هرخطر آماده بودیم تو یک دنیا غزل در چشمهایت و من آغوش وا کرده برایت تو دستانت نمادی از لطافت وقلبت معدن عشق و رفاقت اگرچه دو...
ادامه شعرعشق یعنی ناگهانی خـــــــود کشی عشق یعنـــــی لحظه یی غم و خوشی عشق یعنی خط زدن به سرنوشت عشق یعنـــــــــــی آرزوها را بکشت عشق یعنی شرشر یــــــــک آبشار عشق یعنـــــــی دام های مرگ قطار عشق یعنی ...
ادامه شعرآسمانها بَه چه غوغایی به پاست صوتِ زیبایِ ملائک این نداست تهنیت باد بر حسین بن علی صاحبِ فرزندی شد نامِ علی یا علی بن حسین نوری زِ نور نوری از انوارِ نوری نورِ نور نور باران کردی دلها را امام بَس ه...
ادامه شعردرد دل می کنم با خودم بسی شرم دارم تا بگویم دردم را به کسی یک روز کفک زانویم از درد می سوزد یک شب از نفخ سر معده ام می سوزد یک روز سر درد امانم را می برد یک شب درد تاب و توانم را می برد گلچینی از...
ادامه شعرمالک ملک سلیمان گر تو باشی به سند. عاقبت مرگ سرانجام به سمتت بدمد. کاخ قارون که نگین بود در این دیر فنا. هان ببین موقع رفتن چه رود مثل گدا. چیست علت آن غره گیت ای تو بشر. مرگ هر لحظه چو گرگیست خطر. چه...
ادامه شعربر جام من نظر کن، ساقی بده شرابی من مستم و ببینم از یار خود سرابی مِی میزنم خدایا بر خاطراتش امشب بر تلخی شرابم شیرین ندارم امشب من توبه کرده بودم، داد از شراب نابش گفتا بخور که این مِی ارزد به آن ع...
ادامه شعرتا نگاهت به نگاهم افتاد. یک نظر دیدم و فورا نظرم رفت به باد. دلم من خواست تماشا بکند فصل بهار. چون تو را دید نظر برده ، کند صبر و قرار. نظر کل جهان چشم تو را گیر نبود. آنکه عاشق بشود دید ولی سیر نبود....
ادامه شعریکی خوشحال و خندان است یکی بدبخت و گریان است یکی از فقر گدا است و یکی از پول کنیز دارد چه فرقی بین ما هستش که این دنیا خدا دارد چرا یک فردی بیمار است یکی را دردِ تیمار است چرا زشتا ادا دارند و خوشگل ه...
ادامه شعر