- لیست اشعار
- قالب
- مثنوی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
زهرا جعفریان
در29 /02/ 1380
یه سرباز عاشق،یه غمگین یه خسته چه روزای تلخی، تو برجک نشسته یه بغض تو گلوشه،غمش رو به رو شه میخواد زندگیشم ، زودتر تموم شه به جرم جوانی داره میره خدمت نشسته تو قلبش بازم تیر خدمت چه روزای سختی ت...
ادامه شعرخانمی زشت و میانسال سکته ای زد در یه سال ز رؤیایی بدید آن یک فرشته که عمرت ۴۰ دراز است بی شبهه بهوش آمد چنان شاداب بودش که گل از گل شکفته مست بودش یه چند تصمیم به زیبایی گرفتش به لیزر یا پلاستیک هر...
ادامه شعرغریبه ای تا رسید از گرد راه خندید و کشید بلند یه آه از او خواستم دلیل خوشحالی گفتش به من تو را دیدم به حالی تو را از دور به خر نزدیک دیدم نگو گر آدمی ، اشتباه دیدم بدو گفتم منم انسان دیدم نگو ...
ادامه شعربسم الله الرحمن الرحیم «نام» لاجِوَرد ارض بی همتا شده نزهت و پاکی در آن پیدا شده روی این گوی گرانقدر کبود گشته پیدا چشمک هستی و بود لعل مرّیخ و عقیق مشتری چون تپان اند از پی انگشتری، یک شعاعی سکه...
ادامه شعربهشت رضوان: اربعین آمد ، وَ سیلِ عاشقان گشته از هر سو، به این کشتی روان سخت و شیرین و پُر از عرفانِ ناب از کفِ مردم رها گشته حساب می روی، گاهی تو را هم می برند کاهِ ما را هم به قیمت می خرند سنّ و سال ...
ادامه شعرسلام ای آشنای روز آخر خداحافظ نگار زود باور من و تو رهرو یک جاده بودیم برای هرخطر آماده بودیم تو یک دنیا غزل در چشمهایت و من آغوش وا کرده برایت تو دستانت نمادی از لطافت وقلبت معدن عشق و رفاقت اگرچه دو...
ادامه شعر"بنام خدا پای پیاده «بمناسبت پیاده روی اربعین حسینی» به سر دارم هوایِ کویِ ارباب ندارد چشمِ بی تابم دِگر خواب به شوقِ لحظه ی شیـرینِ دیــدار دراین چندی شب و روز مانده بیدار به پایانَش رسَد ...
ادامه شعربه نام خدا می رسدم گوش مقال زمان راه روم، راه چو باد وزان دل که فسردی و کشیدی تعب تا که محقق شودت آن طلب گرچه رسیدی به مرادت ولی چند دمکی عمر نماندت ولی عمر گرانمایه نیابی دگر چند دمکی لذت هستی...
ادامه شعرآتشی در سینه دارد این تن رنجور من عاقبت بر عرش بنشاند، دل پر شور من هُرم این آتش حکایت می کند از داغ جان هرطرف گیرد زبانه از غمی دارد نشان رنگ زرد شعله هایش زردی روی منست هرچه خاکستر نماید منشاء...
ادامه شعرگاه یاد عصر ماضی می کنم با خیالم عشقبازی می کنم می روم تا خاطرات دور دست لحظه های گاه بالا، گاه پست کودکی هایی که باید خوش بُدند لیک با اندوه و حسرت پر شدند حسرت یک دست گرم ومهربان حسرت بابا که باش...
ادامه شعرمریمانه (۲۶) به وبرای مریم بانو! من آن عاشق ترین مردِ جنوبم رها ازعشق تو روبه غروبم یکی یکدانه ام زیباترینم مَهین بانویِ نازِ نازنینم عزیزی و دل انگیزی ونازی شرارِعشقی ودراهتزازی قلم دروصف عشقت ناتوا...
ادامه شعرهمنشین عاقلان باش که تو را پندی دهند درس بی یار عاقل که شوی ،تو را شیطان دهد درس دو کسانی که هلاکت بخریدند و بیابان رو اند به این دشت گمراهان چه نادان ها که رفته اند از بام بیافتد هرکس،خوبی که شود ب...
ادامه شعرمن و اشک و فراق و آه و بیداد من و صد آرزوی رفته بر باد ???????????????????? من و سوز و گداز و درد جانکاه من و بغض فرو خورده ز غمها ???????????????????? من و حسرت به دل ، ازکامیابی من و بی همدمی ،بی س...
ادامه شعرانالله و انا الیه راجعون تقدیم به مرحوم پدر بز گ گلم یوسف علی داداشی روحشان شاد و یادشان گرامی خدا تمامی رفتگان رو ببخشد و بیامرزد انشالله خداوند سایه پدر و مادرانتان را از سر شما کم نکند پدرم عه...
ادامه شعرریحانی: یکی درویش بودودرکنامش نبودی قوتی و یک تکه نانش به پایش گیوه ای بودوزبانش به ذکرحق بدی هردم لسانش شبی در راه منزل کیسه ای یافت پراززربودهمیانی زربافت بگفتا کیسه زربافت ای دوست تورااقبال وای...
ادامه شعربشنو این دنیا بسی شهوت شود حافظ حتی هم شوی،اشعار تو ذلت شود گِل به دنیایی که باشد استوارش این هوس هر به سویی بنگری ، گرگی دَرَد اندر قفس چون که زرگر زر شناسد،قدرشناس آن بود این پرستوها که بینی ذات ه...
ادامه شعرمریمانه (۱۴) تویی که هرچه درخت وپرنده رامش بود؟ کسی که نام خدا تکیه ی کلامش بود؟ کسی شبیه خودم؟نه خدا چه میگویم! کسی فراتر ازاین حرف ها که میگویم [] توآسمان خدارا پیاده طی کردی برای من بغلی از ستاره ...
ادامه شعراین شعرو دیشب خواب دیدم ,تقدیم به پیشگاه شما کربلا را دوست دارند مسلمین این دیار کربلا سوگ دل ای عاشقان بی دیار کربلا آن نقطه اوج هنر کربلا آن وادی عشاق حق کربلا سنگ محکهای گناه کربلا جنگ دل و عقل و ر...
ادامه شعربنگر که خدا تو را نظر پندارد هر دری که بندد ز دری باز آرد هیچ نترس و پر ز ایمانش باش تن ز جامه صبر کن ، ایوبش باش چون به خیر،تو را دری بستاند در رهی دگر تو را دری بنشاند هر در ز دری برتر و بکر تر ...
ادامه شعرچو مرغان اساطیری،دلم پرواز می خواهد چنان مستان بی پروا دلم آواز می خواهد کویر جان من یارب سخن از عشق می گوید در این تنها...
ادامه شعر