- لیست اشعار
- قالب
- مثنوی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
زهرا جعفریان
در29 /02/ 1380
بِهِم برمیخوره وقتی که حالم رو نمیپرسی دلیل این همه فکر و خیالم رو نمیپرسی چرا عین خیالت نیست چقد سردرگم و ماتم؟ حواست پرته از من که همش درگیر چشماتم بهم برمیخوره وقتی که انقد سرد و خاموشی نه حر...
ادامه شعرای دلاور ای شهید آشفته حالم کرده ای در دل این بوستان ویرانه خواهم کرده ای تو همان هستی، همان روح و تن و جانم شدی مونس این دل پر کینه و غمخوارم شدی واپسین دیدار تو گم گشته است تو همان مهمان فردا ...
ادامه شعریکی با دلم بود مث نور و مرهم یکی عاشقم بود: یه مونس، یه همدم کسی که همیشه هوای منو داشت برام کم نمیخواست، برام کم نمیذاشت حواسش به من بود، که حرفامو میخوند که از من نمیرفت، که بی من نمیموند م...
ادامه شعربنام خدا پای انسان چون به هستی بازشد با وِلایت عشقِ حق آغاز شد ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ این امانت پیشِ حق محفوظ بود بخشش حق هردم و هر روز بود ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ پیشنهادش داده شد بر کوهها این امانت باشه درپیشِ شما ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ ...
ادامه شعردل من آشنا شد با نگاهت منو حس کن توو قلب بیگناهت منو حس کن که دنیامو بفهمی تمام آرزوهامو بفهمی منو حس کن که عشقم جون بگیره توو چشم عاشقم بارون بگیره بذار بارون بگیره، گریه خوبه برات میخونم و... ت...
ادامه شعرمبارک باشد این سال پر از نور به دیده روشنی آید پر از شور مرحم باشد آن زخمی که از صبر که اول درد و غم بوده چو آخر خوشی های فراوان انتظار است ولیکن دیده از یار برکنار است...
ادامه شعربداهه نوروز تقدیم حضورتان دوستان گرانقدر. نوروز . . . نوروزمان رفته سفر به سیر دنیایی دگر بااین گرانی خرفت نمبشود عید گرفت آی بچه ها دعاکنید همدیگه رو صداکنید بخواهید از خدای دل گرانی را کند خجل ...
ادامه شعربرخیز بهار آمد هنگام قرار آمد. غم ها به کنار آمد شادی چو قطار آمد. بلبل به درخت آمد مطرب بزن آن چنگت. رقاص چمن آمد مطرب بزن آهنگت. آری که عروس آمد بانگی چو خروس آمد. دیدار به جوش آمد هنگامه ی بوس آم...
ادامه شعرکی قلبتو مدام تسخیر میکنه؟ کی عطرتو مدام تکثیر میکنه؟ کی میبره تو رو تا عمق اشتیاق؟ کی میبره تو رو تا اوج اتفاق؟ اونی که عاشقه، عاشقتر از همه اون که بدون تو دنیا براش کمه اون که منم... ببین......
ادامه شعرمن از تو تنی تب دارِ و عریان نمیخواهم برای کویر تشنه هوس، باران نمیخواهم من از تو پیچ و تاب گرم بدنت را نمیخواهم کمی از سرزمین مقدّس تنت را نمیخواهم من از لبان سرخ تو طعم شراب نمیخواهم از چشم های ...
ادامه شعر«گانر» از آنجا نهادند تورا گاو نر که یل بودی و کارزارت به فر دودستت به زوربود وگرزت به مشت نکردی به ه...
ادامه شعرحاجی فیروز..؟ از ان روزی که شد فیروزحاجی ؟ دوای دردها شد بی علاجی کدامین نامسلمان شد معرف که فیروز عجم شد حج مشرف به محض آنکه شد حاجی ؛ گداشد همه مردم بدردش مبتلاشد نه عیدی مانده نه اداب و سنت از...
ادامه شعرپدنام دادار اورمزد خردمند به فرمان او باد چرخ بلند خداوند کیوان و ناهید و ماه خداوند روزی ده داد و راه که آفرید خورشید و ستاره را فروزنده تخت و تاج و به را خداوند کیوان و بهرام و هور خداوند شمش...
ادامه شعرتو ای بیریا عشق معصوم من به شعرم بیا، عشق معصوم من اگه تو نباشی، غزل مبهمه یه چیزی توو حس ترانه کمه صمیمیتر از هر ترانه تویی پر از واژهء شاعرانه تویی مقدسترین راز دردم تویی کسی که براش گریه کردم...
ادامه شعرغصه نخور سنگ صبور عاشق بهت نمیاد بشی آینهی دق بهت نمیاد غم و بیقراری بهت نمیاد بری کم بیاری بهت میگم وقت غروب درده دلم گواهی میده برمیگرده دلم گواهی میده برمیگرده مسافری که خبرت نکرده دلم گ...
ادامه شعردلتنگ بودم و دلتنگتر شدم من بغض بودم و از گریه، تر شدم من آه بودم و آواز غم شدم! هی ذره ذره از قلب تو کم شدم! نزدیک میشدم، تو دور میشدی! من سایه میشدم، تو نور میشدی! تو دور میشدی، دلسرد م...
ادامه شعرمن تا هوای پر زدن میرم من توی قلبم اوج میگیرم با تو، من از رخوت رها میشم با حس تازه آشنا میشم احساس دلمردن تموم میشه روزای پژمردن تموم میشه شوق شکفتن با منه حالا با تو زمان رفتنه حالا مرداب...
ادامه شعربنگرید و بنگرید آغاز کیست بعد ما پایان این دنیا کیست شهرت انسان که دانی،فانیست همچو آن گیاه و آن حیوانیست عمر صد ساله نبودش پیشتر کیش و ماتی عاقبت خاک بیشتر همه پاسخ به درون چون باشد این درون آن برون ...
ادامه شعرتوی هر سطر ترانه جاریه عطر ترانه عطر هر ترانه از تو مونده رو نبض پیانو میزنه نبض پیانو نت به نت دوباره از نو نت به نت میرسه تا اوج عین پیچ و تاب یک موج موج موسیقیه اینجا مثل آواز یه دریا مثل آ...
ادامه شعراَیا ای دکتر دندان تو اجرت را نما ارزان که مردم هم کنند جرأت کنند ترمیم با سرعت بیایند در مطب پر سوز برای ایمپلنت هر روز بسازند پُر ، کشند اعصاب کنند لثه به سیم خوش تاب بیارایند دهان خویش به کا...
ادامه شعر