- لیست اشعار
- قالب
- نیمایی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
زهرا جعفریان
در29 /02/ 1380
وطنم جانم فدایت باد اسم ایران، برازنده نامت باد غیرتی هایند در این فلات زاده ایرانم که دارد افتخار هر وجب خاکت می ارزد طلا تو که باشی، من هستم سرفراز خون ما ریخته شد،جاودانه شدی علم ما آباد شد،دردانه ...
ادامه شعرتا توانیم غمی از دوش جهان برداریم ما اگر انسانیم و بکاهیم کمی استرس از دوش بشر و بکاریم نهال و بگیریم گردن ،که اگر رنجی بود بی گمان مسوولیم ما در برطرف کردن آن سهم خود را برسانیم به نصف در به رخ دا...
ادامه شعرزندگی زیبا نیست مهربان،پیدا نیست آدمان طمع دارند هرچه بیشتر،بیشتر واقعیت این است زندگی زیبا نیست گر که او زیبا بود آدمی مهران بود در شبی پنهان بود جیره اش تقسیم کرد فقرا را ز غذا،یمین کرد انسانیت رفته...
ادامه شعرالهی هرچه خواستی شود حل که تو لایقی الهی هر چه گویی به زودی حل بجویی الهی هر که خوب است نصیبت شه به هر قیمت الهی در بهاران، در این بوستان بچینی ،گلی همچون شقایق الهی بر صبوران، گلی رنگین ببارد، بر ا...
ادامه شعرجان من شیرین من لیلای من ناز بی همتای من اینکه میسوزد نه هیزم سینه ی تفدیده است اتشی از خون تبدار دلی غمدیده است آب کم می آورد در پنجه ی آتش فشان ترس دارد دیدن این صحنه ی آدم کشان عشق من این سو ...
ادامه شعربا کدام نیت شوُم با کدام خیال پردازی پیکره شعله های عشق را بر باد فنا دادی وقتی که دل انتظار آتش وصل بود آهنگ عاشقانه با نگاه ها مست درخیابان های شهر بی حاصل تو پرسه می زد می نواخت تومرا در...
ادامه شعرخدایا من هم یکی از بندگان تو ام. همانطور که تو از من گله داری من هم از تو گله دارم. چطور بینم که هم سنم ز ثروت کفر گوید و من ز نداری شکر گویم! این عدالت نیست که پابرجاست. وگرنه هر حرفی به عملش رسد ناف...
ادامه شعربه انتظارت نشسته ام در این خانه با ایوانی از شمعدانی ها ویاس ها تا بیایی زمزمه کنم با تو سرود عاشقی استشمام کنی بوی عطر گل یاس را پیچیده در خانه بوی تو تاب میخورد درتنهایی خود پشت شیشه پنجره خاطرات...
ادامه شعرهر که دخل وخرجش یکسان نبود از ثروت وپست و مقام بی بهره بود آب اندام ،طعم تلخ درد روز گار از دست رنج ثروت وپست مقام شهر دلگیر تو بود منوچهر فتیان پور ( راد) ...
ادامه شعرروشن تر از خورشید باشد روزگارت ای ماهی افتاده در تور زمانه دنیای چو تیری شدسه پر در دست صیاد ما وتو ومن گشته ایم او را نشانه من از "غریب"ی پای زنجیرم و تو قربانی ظلمی که در قلبت نهانه ...
ادامه شعردستان من را به دکمه های پیراهنت گره بزن باید زندگی را بچشم و واژه های خوش عطر را به زبان بیاورم جایی نرو نزدیک من باش تا تمام درد و رنج ها گورشان را گم کنند آری، به من بنگر... ✍مهدیه باریکانی ...
ادامه شعراین آدینه هم درغم این آب وهوا مثه دیروز هفته ایی پنهان شد آن قدر برف بیامد مردم از سوز سرما پارو زدند ماهیان از دل این قوم سم خوران ز بیخ بنیان از شرم حیا در زندگی محوشدند منوپهر فتیان پور ...
ادامه شعرشوق پرواز داری به سر پادرگل مانده ایی نای گریه کردن نداری زتنهایی غم می خوری اندوه ماتم چرا برگردبیا آسمان از اوضاع واحوالم چشمانش پرگشته ز ابر منتظرمی مانم بیدار شو ز خواب منوچهر فتیان پور (راد) ...
ادامه شعرخواب هر خاطره دلگیرانه ست وقتى از جاى تو خالىترم و میدانم زیر آوار همین شب که هنوز خیلى مانده ست به فردا برسد میمیرم! آهای...! چه کسى پشت کجاست؟ یک نفر در من مىترسد از تنهایى ... جلال پراذرا...
ادامه شعرشاخ برگ های زمستانی صف بسته ،خواندن تنهایی رگ های خونین نیمه گرم شب را چه وحشت وار بغض گلو بی پناهان را درخفا شکستن کبوتردلبسته بی هق شد بیمار چرا دررویا زمان بی آزار یک پای بی دست راببستن تو ...
ادامه شعرتا لقمه بی شیله پیله فاضل را بی اندیشه می کند خوردن نان از بالای دیوار چرا منوچهر فتیان پور (راد)
ادامه شعرباز باران یادم آورده است زحمت های دهقان باز باران یادم آورده است پشت بام کاگلی مان بازباران یادم آورده است تشت و ظرف وچک چک آن باز باران یادم آورده است سیل در رود آب جاری درخیابان باز باران یاد گ...
ادامه شعرکی به جستجوی من در معبر دربان کردی شتاب چهار چشمان منتطر ... ایراد بنویسد زین سلام منوچهر فتیان پور (راد)
ادامه شعربا این همّـه رود! نه آب، گلی برای ما می آورد نه رود " پلی " برای ما !
ادامه شعرآرام گذر کن بله قربان سر چشمت نز ند ترسم از چشم بیفتی سُرخوری روی زبان تو بگو زخم زبان را چکنم منوچهر فتیان پور (راد) ...
ادامه شعر