- لیست اشعار
- قالب
- نیمایی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
زهرا جعفریان
در29 /02/ 1380
نمیدانم چرا؟ اما گرفته بغض مجرای گلویم را و میخواهم بگویم واپسین حرفم که شاید خود وصیتنامه ای باشد برای این تن ، تنها من از دنیا ندیدم خیر پس آن را به دنیا دار می بخشم و با ره توشه اندوه جاری می...
ادامه شعرمن از دیوار میترسم نه دیواری که از سنگ و کلوخ و خشت و ساروج است من از تنهایی و رفتن، به زندان بدون یار، میترسم من از بیمار میترسم نه بیماری که خود در بستر مرگ و دلش در ملک یاسوج است من از بیمار ذهنیِ،...
ادامه شعرتو گذشتی بی نگاه روز من تا فردای آن روز گذشت صبح بارانی نشستم منتظر اسپری اطلسی دیروزت پُشت به پُشت پنجره گاه بی پرده ابر و با بارشی از راه دور با نگاه چشم هام دوخته ام به پنجره می وزید بگمانم ب...
ادامه شعریک روز که داشتم میگذشتم از خیابون دیدم کسی را که به سختی گشته مجروح دنیا بهم گفت که بزن محکم به پهلوش خدا بهم یاد داده بود که نیکی خوبه من سر این دوراهی رای دادم به راهی گفتم که دنیا چیه؟ خدا خودش می...
ادامه شعرو در اندیشه آنم که کنم با تو سخن, سخن از شادی زیبای غریبی که پس از غربت جان فرسایش, به وصال آنکه می خواست رسید و بگویم به تو که , چقدر زیبا بود هم نشینی با یکی از مردُمان که هنوز یادش بود که بهنگام س...
ادامه شعرگرچه تورا ندیدم اما تو عشق اولی هر وقت که اسمت آمده رفته ز این چهره غمی تو عالم مهر و صفا بر عهدِ خود کردی وفا هر وقت که آیم پیشِ تو در دستِ من قرمز گلی تقدیمِ عشقم میکنم آن عشق من اسمش خدا سجده کنم ...
ادامه شعردرست است زندگی سخت است و درد داریم همه یک جور ولی داریم خدایی یک که یک لحظه اگر خواهد کند انسانِ خود راحت ولی باید کِشیم سختی که دنیا را بداریم قدر جوان بودم خوشی کردم صفا کردم صفا کردم همه ...
ادامه شعرمینویسم من برایت در اتاقم ای نسیمم بویِ تو عطرِ بهشتی صورتت فصلِ بهار است چشمِ تو مشکیِ مشکی هرچه می ارزد به دنیا تا تو باشی بزم میگیرم همیشه غصه و اندوهِ من هم هیچِ هیچِ باطن ات بهتر ز ظاهر چهره ات چ...
ادامه شعرکاش ماندگار بودی مثلِ یه قطره آبی از پیشه من، رفتی صدات همیشه پیداس همچو مواج ساحل اما خودت نیستی کاش همیشه بودی عمرِ مرا کمتر عمرِ تورا درخشان لبخندِ تو خنداندم من را تا با بودی راندم عیبی ولی نداره ...
ادامه شعرمن تو را دیدمُ و یادم افتاد که چه آشنایی تو آه تو همان نقش پر از رنگ که در رویاها من به مادام کمی دل تنگی و به هنگام طلبکاری خویش از دنیا به تو راه می یافتم و به خود می گفتم هر کسی هر چقدم بد باشد...
ادامه شعردرانحنای زمین و در هر گوشه و کنار هرکه را مینگرم غمگین است یک نفر مسکین است یک نفر سر به گریبان غمی کهنه و تلخ یک نفر از سر فقر یک نفر گمشده در خاطره ای دیرین است همه در فکر فرو رفته و در آن غرق ان...
ادامه شعرچون شب ،دل درپی روشنایی روز می گردد هیچ وقت دفتر عشق را نمی ببندم یا تاریکی بر چوبه دار می رود یا دل به وقتش به روشنایی می رسد تا هم مرز وآئینم شوی منوچهر فتیان پور(راد) ...
ادامه شعردوران نا مصادقان زبون گشت روزگار مُردند اصدقا اعلام شد سبب این مشیب و جان عاجل به سوی اجل در سواد عمر هجران نگو! که شد شب دیجور عمر من در حیرتم ز کون ومکان نکبتم نصیب وادی درون آتش و من درمیان "غریب"...
ادامه شعربیشک این چشمه اگر میجوشد از چشمان توست شعر من از آن توست شاعری شد پیشهام اندیشهام پیمان توست ماه گون گیسو شبم دست تو در این تلاطم شهر زیبا قایقی از جان توست تا که بگریزاندم از جان خود ...
ادامه شعرمی نویسم به شما که دلم تنگ شماست و خبر دار تو را می سازم از این حس تا که تو پی ببری که دلی هست که مشتاق به توست و روا نیست که تو بیشتر از حالت صبر، بگذاری دل تنگم را دوست ، به فراق و دوری بلکه یادم...
ادامه شعردوست خوب آن است که در بدبختی یا که در طوفان و حتی سختی خوشی آرد بر رفیقش بختی یا که خنجر نزند بر پهلو دوست خوب از نظرِ من آن است نه بدی آرد و نه خوشبختی دوست خوب پیدا نیست در اینجا اما گر کاوش کنی پید...
ادامه شعرتولدم مبارک چشم حسود کور باد هرچه که من بزرگتر عقل مرا نور باد شیرینی و شمع و شراب دوستان و یاران جمع من من چون شمع فوت کنم غوغا و جیغ میزنن بادکنک های رنگارنگ یادِ غمم دور میشود یک روز از یک سالِ من...
ادامه شعرهمه هستیم بنده ی خدای واحد پس چرا هی عیب جویی میکنیم؟ ما همه نزد خدا یکسانیم مگر بر تقوا چهره ای را مسخره کردن بد است آن جهان هم هست،رسیدگی میشود حرف من این است ای آدم ها ما همه نزد خدا زیباییم پس چرا...
ادامه شعرحزنِ شکست عشقی،دل را شکست دل را دلم شکست ای دوست خوشی برفت و من هم غمی بدارم ای دوست مگر تو عهد نبستی چرا برفتی ای یار بعد از بزم یارم ندارم من ستاره رقیبِ من گرفتش تنها امیدِ من را گریه کنم یا نکنم،ف...
ادامه شعرای کسی که شرم دارم نام تو من آورم تو که هستی باورم مهر تو بالاتر از،مادرم عشقِ تو بیشتر از،خواهرم حق تو بیشترِ از، پدرم بدی ام خوبی جواب داده ای من تورا دوست دارم،خالقم در بهاران یا زمستان در به پاییز...
ادامه شعر