تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
(هه‌وال)کیهان نیک‌زاد

من چه میدانستم چشمِ عشق بازِ تو من را تا کجا خواهد برد در فلک پیش خدا خواهد برد آه وقتی که نگاهم کردی یا به لب نام مرا عشقِ زیبای خودت می خواندی بند ِ جانم حظ کرد در دلم مهر تو غوغا میکرد لمس شد پا و...

ادامه شعر
فرامرز عبداله پور

خداکیست؟ خدا نوریست عیان تسکین دهنده ی دردهای نهان درخشندگی زمین و آسمان اولیاء و نجات دهنده ی مؤمنان قهارو باجبروت برگردنکشان اجابت کننده ی دعای مضطران شنونده ی حرفهای پنهان روزی دهنده...

ادامه شعر
مرتضی  دوره گرد

یک غزل چای کنار رخ تو نوشیدم همه چشمم به تغزل قلم سرمه کشید یک سحر با رخ ماهت به چه ها خندیدم همه غم های تنم نعره زنان جامه درید یک قصیده چو غزل بر تن خوابم دیدم مستزادی همه وزنش به رخ قطعه کشید غم د...

ادامه شعر
(هه‌وال)کیهان نیک‌زاد

پاییز و خیابان های دلگیر و سرد،است حیف دیگر نمی آورمت به دست تو دیگر نیستی، باران ولی هست خیابان‌های خیس و شاعری مست چه فرقی می‌کند من هم نباشم؟! برایت شاعری رفته‌است از دست! #هـــہ_وال_ڪیهان_نیڪ_ز...

ادامه شعر
(هه‌وال)کیهان نیک‌زاد

#شعر‌پارســے_ڪــــوردے دیوانه نبودم چشم ولباهایش دوستتدارم گفتنش وتلخ تر از همه رفتنش دیوانه ام کرد من شێت نەبووم بەڵێ وێڵبا خۆشم دەوێیت بۆ ئەوەے بیڵێم لە هەمووے خراپتر،ئەوان ڕۆیشتن. شێتیکردم ????...

ادامه شعر
نیما  ولی زاده

در مرزِ باران و غزل آنجا که مرگ واژه هاست دریای هستی چون حریر بر موی موّاجت نشست یک جلوه از چشمان تو عشقی که در حیرت شکست موی پر افشانت خیال بر حسرتِ بوسه نشست محو توام ،از من مپرس ، نامی که از یا...

ادامه شعر
(هه‌وال)کیهان نیک‌زاد

هزاران افسوس که برای من  همیشه خواستن توانستن نبود چرا که تورا خواستم اما خواستنت  داغیست که تا ابد بر دل میماند ???? #هـــہ_وال_ڪیهان_نیڪ_زاد #عشق‌بی‌پایان...

ادامه شعر
مرتضی  دوره گرد

آنچنان نبودنت را برای چشم هایم فریاد زده ام که بلوغ صدا را دوباره تجربه میکنم آری صدایم برای نوازش گوشهایت هنوز بالغ نشده انگار! مرا در آغوش عشق کالم ببین! ببین با آیینه چگونه با احترام صحبت میکنم! تو...

ادامه شعر
حسن محمودی

بنازم قدرت خلقتت را ای خدا حساب هر کس ز هر کس جدا بدنیا آورده ای خدا تو مرد را برایش آفریدی هزار غصه و درد را به او داده ای فراوان تحمل و صبر بدوش میکشد غمش را تا سرازیر قبر تو گوی عدلت کجاست ای مهربا...

ادامه شعر
مرتضی  دوره گرد

نُت ها را یک صفحه در میان تمرین میکنم! کلیدهای سپید و براق سیاه و براق آوای ترانه های خیال نقاشی های آب رنگ اشکهای شوق پشت پنجرهای مهربانی و انتظار . . . آرام آرام... دوست داشتنت نت ها به شور وامی‌دار...

ادامه شعر
مرتضی  دوره گرد

غروب پاییزی را به رخ تمام داشته هایت میکشم تو عمیق تر از هر آنچه خوشی غرق آن خواهی شد هراسانم از چهار گوشه ی اتاق پاییزی ذهن مات از گذشته با رنگ آبی آسمانی نم زده از اشکهای دیشبم که بر بالین رنگ پری...

ادامه شعر
نیما  ولی زاده

خود را فراموشم شده ای حسرت زیبای من با رفتنت باران گرفت گم گشته ی رویای من ای هم نفس با آتش جانی که خاکستر شده بعد تو تنهایی گریست بر جان سرگردان من ای بی وفا آغوش تو آخر مرا از من ربود بنشین که ...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

خاطرت هست که تو دنیا مهربونی باورت بود دست گرم صد نوازش میون بال و پرت بود یادته که روزگاری خورشیدت رنگ طلا داشت شب توی جشن ستاره رو سینه‌اش مهتابو می‌کاشت حالا دنیا قفس من تو سیمای آسمون دود واسه بار...

ادامه شعر
نیما  ولی زاده

لبت سرخیه اخگرهای آتش تن رز خونی انار برگ ریزان بر لبت زد بوسه ای خونی شکست ، پرچین رویا ، دختری آواز میخواند فتاد از بام ، باران شد ، عروس لاله ی خونی دگر دیوانه خواهم شد تنت بر شهر غم بارید به ...

ادامه شعر
شیما رحمانی

به خانه سَر زدم؛ نگاهت در پَسِ پنجره، صدایت در هزارتویِ دیوارها، عطرِ نفس هایت در ذراتِ هوا؛ معلق خلاصه؛ خانه؛ همه تو بود و تو؛ همه خانه بودی. (از دفترِ بابا) ...

ادامه شعر
مینا تمدن خواه

*** در خواب بودی نیمه‌شبی که غنچه‌ی بازشده را تگرگ پرپر می‌کرد... ***

ادامه شعر
محمد مولوی

انسان در گذر زمان از دوستی که مرا شناخته است برای او آرزوی سعادت می کنم و دشمنی که هنوز مرا نشناخته است آرزوی صبر و تحمل و طول عمر دارم ! محمد مولوی...

ادامه شعر
نیما  ولی زاده

رقص شراره ، برف و ماه ، آهوی جنگل چشم من سوژین ، بهار سبز توست ، همبستر زیبای من تو دلبرانه تن هوس در شهوت اروند برقص تا شاعران شیدا شوند از آتش حیران من در پیچ و تاب آبیه اسلیم دامانت شکست بغض غ...

ادامه شعر
Sara Arandan

پیرمرد گاوها را به چرا می برد اما آن چرا سوال نبود و هیچ جوابی برای چرایش نبود این رفت و برگشت هر روز تکرار میشد پیرمرد گاوها را به چرا می برد اما آن چرا سوال نبود و هیچ جوابی برای چرایش نبود تنها ای...

ادامه شعر
نیما  ولی زاده

رنگین کمان آسمان بوسه به چشمان تو زد ماه خون آلود شب زخمه به موهای تو زد با طلوع باورت بر گرگ و میش شب بتاب سیب حوای تنت آتش به شهر واژه زد آرام شهر آشوب من همبستر شعر و غزل سرکش نگار بی نشان مهتاب ش...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا