- لیست اشعار
- قالب
- چهارپاره
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
زهرا جعفریان
در29 /02/ 1380
ترانه ترانه...دوخط بغض و آه بذار اسم ِ تو چشممو تَر کنه بهونه تراشیده ذهنم که باز ، با رویای تو خستگی در کنه نیاوردمت توی شعرم،بگی مث اون قدیما هنوز عاشقی نمیخوام با حرفام اذیت بشی، دروغی بگی آدم ِ س...
ادامه شعردارم با خودم حرفتو میزنم توی دادگاهی که قاضیش تویی منم متهم ردیف اولش یقیناً ولی تنها راضیش تویی همیشه به ابهام گفتم ولی میخوام امشب و ساده صحبت کنم برا اینکه آسوده باشی گلم باید پیش تو ترک عادت کن...
ادامه شعرطپانچه روی شقیقه ،نمی چکاند مرگ به قلب غصه قسم از خودم نمی گذرم در انهدام درختی تبر کم آورده است چکاند ماشه ،چرا نیست حال محتضرم نشان دهید به من از چه رو جهنمیام؟ درون برزخم و جرم خودکشی کم نیست ...
ادامه شعرباخودم قد سالها عمری یک عصا پای آهنی دارم ریشه کرد و نشست درخونم ردپا های ناتنی دارم مادرم بی دلیل می پرسید باز می گفت شاعری مادر؟ زندگی ازتو قد کشیده تَر و تو چه فرز و چه ماهری مادر درنگاه صبور فر...
ادامه شعرپائیز خندههای تو، نقطه پایان منه شروع کودتای تو، سقوط ایمان منه حس بهارو میده به روح و تنم خندیدنت باید بخندی دوباره، تا آدما ببیننت باید که رو لبای تو گل شقایق بکارم یه مهر ثبت رسمی از این دل عاشق ب...
ادامه شعرمن توی سرزمین پر از آدمای لال هرلحظه توی دست خودم جیغ میکشم دست تمام آرزوهامو میگیرمو با گریه روی شارگشون تیغ میکشم وقتی که جاده ها همه از من فرارین حتی درای خونه رو بن بست میکنم! الکل ویار داره به ح...
ادامه شعررو دوش زخمی این سقف هنوز سنگینیِ دارِ یکی دنیاشو بخشیده سخاوت گاهی اجبارِ فقط این خونه می دونه که غربت چارتا دیواره تنفس کردنم اینجا با مردن رابطه داره چشای صندلی بسته س تن لخت طناب سرده ت...
ادامه شعرروی میزی که روبروی من است نامه های اداره ام هستی توی قلبی که در گلو دارم مثنوی های پاره ام هستی توی خودکار سبز جوهری ام کلماتی که دوست دارمشان در کنار تمام پنجــره ها میله هایی که می فشارمشان...
ادامه شعریه شب از یک ستاره روی دنیام یه قطره نور و کن سهم وجودم یه کاری کن من عاشق تر از این شم همه انگیزه ی بود و نبودم نمیدونم که باید چند سال و نمیدونم که باید چند روز و نمیدونم که باید چند جمعه بریزم...
ادامه شعرمثـل یک غمـزدهای کـنج تِـراس ایسـتاده : خـیـره بـر دورتـریـن نـقـطـۀ آفـاق هـستـم اشـک در چشـم سـرازیـر و دلـم از انـدوه : دید هرکس چومرا گفت ؛ چه قبراق هستم مثل آن دختـرک تـاکیِ تُـرکَـی ، عـشقـ...
ادامه شعربسمه اللطیف مهرورزانه در هوای عشق خود روح و روانم بردهای راه در ژرفای قلب مهربانم بردهای یافته با عشق تو معنای دیگر زندگی تلخی بیهودگی را از جهانم برده ای رشک خوبانی و با آن قامت دلجوی راه در خیا...
ادامه شعرپاچه هایم سگی تر از آن است که بگیری مرا به دندانت مزه مزه کنی شبم را با رژ لب های جیغ خندانت بعد حاشا کنم دهانت را تف کنی تکه پاره هایم را گم کنم هر چه بوده ام را باز وسط میله های زندانت زیر پس ...
ادامه شعرپدرم تو گذشته جامونده هنوزم فکر جنگ و خمپارس(ت) خونه رو شکل پادگان کرده مادرم خیلی وقته بیچارس(ت) باخودش,با خداش, راحت نیس(ت) مردی که جنس قلبش از سنگه سی و چن(د)ساله که پدر داره باخودش,با خداش,میجنگه...
ادامه شعرگاهی کنار عشق نفس می کشد هنوز یک زن هوای حسرت راهی نرفته را رستم ندیده است ولی خو گرفته خوب تکرار هفت خان غم انگیز هفته را یک زن که توی گور کسی خواب رفته است تاوان روسیاهی مردی که درد بود! مردی شکست...
ادامه شعرزندگی غرق تبخال زندگی چالش افتاده بندگی جامعه بو گرفته از گند دایم دوندگی.؟ روز وشب رنگ هم شده دل و غم تنگ هم شده حسرت و بغض اشک آه همه همسنگ هم شده ته نشین شد بهانه ها کم شدند عاشقانه ها دل به یغ...
ادامه شعراین تخت اسمش تخت بیداره تخت تموم بی تو بودن هام تختی که خیلی خوب می دونه تنهاتر از تنهاترین تنهام اون قدر تو اشکام غلطیده خون گریه هامو خوب فهمیده این تخت، مشتای بدی خورده این تخت، چیزای بدی دیده هر...
ادامه شعردخترِ قصّه هایِ ایرانی! عطرِ پیراهنت، غزل ساز است تا تو هستی، همیشه مستم من چون لبانت شرابِ شیراز است گیسوانت شرارهیِ خورشید مثلِ موج اند، موجِ دریایی نه...، بلندند چون شبِ یلدا بی نظیر و لطیف و ر...
ادامه شعربر چهر کودکان وطن خنده روشن است اینگونه پیش رود آینده روشن است برنامه تمام عقاید مصور است قانون و راه نویسنده روشن است ********* تا می رود نگاه من از مرز آرزو بر سایه های پنجر...
ادامه شعرشالی زرد و آبی -غم آسمانی فتنه ریزد به دلهای دل تنگ پاییز بوسه ای انتزاعی به دامان لیلا ندادی بر خیال پر از شادمانی فردا، بیاویز امردادت مبارک ، یل خسته آریایی سمبول فطرت سبز بغ ، در فرارنگ دیو هایی...
ادامه شعرهمه میگن همه میگن چقد دنیات آرومه کسی از حال من چیزی نفهمیده درسته مثل سایه با تو ام اما نگاه تو همیشه سمت خورشیده چقد دلتنگ خش خش های پاییزم داره حسرت برام از ابر میباره ببین شهری که هر دو عا...
ادامه شعر