تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
امیرحسین نوروزی

ای عشق بپا خونه خرابم نکنی آواره شدم نقش بر آبم نکنی از شهر بد آهن و خون میترسم ای عشق تو دیوونه خطابم نکنی امیرحسین نوروزی...

ادامه شعر
جابر ترمک

دل کندن از نگـــاه تو هرچند ساده نیست در سـایه ی سکوت تو لبخند ساده نیست وقتی غزل بهــــانه ی دنیای عاشقی است بین من و وجودتو پیونـــــــد ساده نیست مهتاب من بدون تو مجـذور من تهی است ال...

ادامه شعر
علی فیروزکوهی

دل را وفا به کوچه ی دلدار می کشد ما را نسیم مهر به گلزار می کشد آواره ی دیار غمم ، شوق نوبهار ما را هماره تا به بر یار می کشد این رهروان عشق ندارند اختیار دست قضا به این ره دشوار می کشد در پشت ...

ادامه شعر
عظیم صوفی

راه رفتنم موزونتر می شود وقتی حس می کنم اسمان نزدیکتر شده وابرها دست خیسم را تکان می دهند ومن سلام می کنم به هر روز صبح اینها همه از برکت سرماست سرمای اتاقم "که به اندازه یک تنهاییست" واز ...

ادامه شعر
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی)

آبستره سپید " شبهای سلوک" از کتاب " شبهای بی پنجره " _______________________________________ دوست دارم لحظاتی را در نقش ابر بر پاکی شانه هایت سپری کنم از قصیده ی شب تا ترانه های شاد صبح و ...

ادامه شعر
علی فیروزکوهی

حال دلسوختگان ، خون جگران می دانند حال ما مردم بی نام و نشان می دانند ناله ی مرغ گرفتار چه داند صیّاد ؟ درد پنهانی ما ، دردکشان می دانند دل دریایی و سودایی و خونین مرا چه دهم شرح ، که دلسوختگان م...

ادامه شعر
حسن کریمی

محشرکبری

محشر کبرایِ جانان ، منظر چشمانِ توست .
آیه هایش ، جاری از لعلِ لبِ خندانِ توست .

جا نمازم مِهرِ تو ، مُهرم حریم شانه ات .
در نمازِ نیمه شب دل پر...

ادامه شعر
منیژه رستم پور

مهرم از بی مهریت اغاز شد ناله در پاییز دل اواز شد ای غریبه اشنای قلب من بعد تو شعرم به غم دمساز شد هر چه می خواهم بگویم از گلی چشم من سوی نگاهت ساز شد امدی شکر خدا تا در نظر راه صبحم اول شب ...

ادامه شعر
محمد جوکار

امشب از سرمه ی چشمت ، غزلی خواهم گفت چشم تو ، ناب ترین سوژه ی صدها غزل است عشق در پای دو چشمان تو ، زانو زده است غمزه ی چشم تو تلفیق غزل با عسل است انحنای لب تو ، نابترین شعر من است بخدا ...

ادامه شعر
امیرحسین نوروزی

در نیمه های یک شب تاریک آن لحظه که گل داد گلبانو آمد که شعر دفترم باشد رقصنده ای در باد گلبانو . بر کهکشان دفتر شعرم خورشید تابانی هویدا شد بر ظلمت شعر ترم تابید با چرخش...

ادامه شعر
رحمان گراوندیان

شهر ما خاموش است شاید این خاموشی در تمام شب های پاییز در دو صد شهر دگر سایه افکنده به سر! چه هیاهوی مهیبی است زمین دل چه مشکوک به بیراهه رود طرد و متروک، در این ذن زمانه پای در بستر این جاده ...

ادامه شعر
عظیم صوفی

یک، دو،چهار، هفت،... پلکان را کنار میزنم پلکهایم بالا می مانند یک ،دو ،سه، چهار ،... از روزی که ستارها را پس وپیش کردی دیگر نتوانستم مرتبشان کنم. ...

ادامه شعر
حسن کریمی

چند دوبیتی چه کردی با وفا ، لب آفریدی . به گرمی بر لبش تب آفریدی . برای آنکه آن لب را نبوسم . هزاران دین ومذهب آفریدی . ***...

ادامه شعر
علیرضا صادقی

باز میری و دو چشمم از عقب خون میکنی ناجـوانـمردانـه دل را بـاز دلخــون میکنی . بـا سـر زلـف تـو بسـتندم چـرا ای نـازنین ایـن قـضای آسمـانی را دگـرگـون میکنی . ماروش من ای طبیب ازدرد میپیچم به خود ...

ادامه شعر
محمدرضا (( حامد )) محمودی پور

امشــب کنــار بســـتـرم آواز ســـــر کـن سیمای غم از رنگ و رخسارم به درکن مست از نسیم زلف و گیســوی تو هسـتم با عطر رخسارت مرا مدهـوش تــر کـن هــرگــز نچـیـدم از گـل روی تــو کـامی لبهــ...

ادامه شعر
جابر ترمک

غزل ترانه ترین احتیــــــاج تنهایی ست  تمام ذوق بشـــــــر در رواج تنهایی ست  جهان گذشته و خواهد گــذشت بعد ازاین زمان همیشه به میل و مزاج تنهایی ست پرنده باش که پروانگی خطــــــــ...

ادامه شعر
امین محمدحسن زاده

شب بود و بارانی تند
پنجره ای
بخار گرفته
سیگاری ته کشیده
آخرین
نفس
پشت پنجره انتظار..
به گمانم
یار در تاریکی شب
گم شده است...؟

امین محمدحسن زاده ...

ادامه شعر
علی حاتمیان

امروز برمیگردی... صدایم را جلو آینه صیقل میدهم و گل رز خواب رفته را از درون کتاب بیدار می کنم... تو امروز برمیگردی و من بی درنگ تو را در آغوش خواهم گرفت؛ تو با احساست مرا سخت می فشاری ...

ادامه شعر
مهری خسرو جودی

طاقتم بیشتر از تشنگی های جدایی شده تلخی فاصله ها خمارتر از هرویین شده انتهای کار من گریه در آغوش باران شده آخر سفرنامهی من مردن در آعوش تنهایی شده .... زمان انگار مرده است عقرب های س...

ادامه شعر
غلامحسین خورشیدی

به نام خدا «مادر» آهسته دست را به درب اتاق زد، آیا به خواب رفته پسر یا هنوز نه؟ چشمان فرو هشتم و از نیمه باز بود، تا باز هم شاهد سوری دگر شوم، سوری ز مهربانی مادر به کودکش! نم نم به دستگی...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا