- لیست اشعار
- مناسبت
- عرفانی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
زهرا جعفریان
در29 /02/ 1380
به نام خداوند نیکی طلب خداوند روز و خداوند شب به نام تو ای یاور جان و روح خداوند روزی ده باشکوه به نام تو ای جان در دست تو به نام تو ای روح سرمست تو ز یادت امید دلم زنده شد به لطف تو این روح پاین...
ادامه شعردر آن دم ، که درون را درمینوردیدم روان را یافتم، که دوران گَردی میکرد گِرداگردش نور بود و کارش درمان در همان دم ، دیدم که آن دم ، که در دم ، درون را درمینوردیدم درمانگری دیدم که جنسش از نور و ک...
ادامه شعرآب و خاکم اون قدیما نسلی از حافظ ها کاشتن نسلی که وجودشون رو در بَرِ حضور گذاشتن نسل نور و روشنایی نسل مولانا و تبریزی و سعدی نسلی که ریشه ای هستن نسلی که یکتا پرستن نسلی که کعبه خود رو توی قلبشون...
ادامه شعرتماما ابر و باران فدای مویت فاطمه خوشهی گندم ز جو فدای رویت فاطمه دیدم ام در خواب خود روی پنهان تو را من فدای روی پنهان و عزیزت فاطمه در خلوتم گویی تنها تو سنگر بودهای در خفای ذهن من تنها تو خورشید ...
ادامه شعرهزاره آتش (تقدیم به ساحت مقدس حضرت ولی عصر(عج)) (در انحنای کوچه تکرار مانده ایم) در لابلای سنگی دیوار مانده ایم از کوچ تا هزاره آتش چه دردها عمری به جان خریده و تب دار مانده ایم زخمی ترین حکایت تاریخ...
ادامه شعرنسل فردا، نسل من و توست نسل زیبای بیان من و توست نسل شاگردان و استاد که شوند درگذر از تجربه استاد نسل وحدت، نسل بینا نسل بینایی و بیداری معنا نسل بخشش، نسل سُرنا نسل پویایی و معنا شدنِ ما نسل ای...
ادامه شعرچونکه دل عاشق شد و در انتظار روی یار خاصه هنگامی که میخواهد گریزد از حصار میزند در هر طپش خودرا به دیوار از وفا میکند از عمق جانش نام دلبر را هوار بال پروازش اگر در جنگ با دیوان شکست میشود بر بال ...
ادامه شعربنام نگارگر " تویی " ماه تویی، راه تویی ، معبد و خانقاه تویی نور تویی ، شور تویی،مقصداین راه تویی دل چو ببیند رخ تو ، جمله شود پاسخ تو پاسخ هر پرسش من، قطب دل و شاه تویی جام من و باده من ، ...
ادامه شعرآنکه ناظر بر من و حال من و فال من است خود بدیده است چگونه، در من افعالِ من است ٫ هرچه را بر دلم انداخت به هنگام ندایی رخ نشان کرد، در تجربهای یا به هنگام وصالی ٫ در شگفتم، یا که محصور بهشتم یا مدور، ...
ادامه شعربه خود دیدم میان این همه آشفته حالی خفته ام مابین و در مرکز نهان دارم زلالی چرا اینگونه درگیر پی و ریز و بم دنیا شدم من چرا پیوسته پاهایم به سطح و زمینیتر شدم من خداوندا چنین فکری محال است که تحمیل...
ادامه شعرخواهی که به نفس خود حاکم گردی مکرش ز میان برده و غالب گردی عقلت چو نبی تو را هدایت سازد گر ترک گناه کرده و عابد گردی ................................................................ هنگامه صبح ز عرش ا...
ادامه شعر//خدا مسافر ناشناس// در اخرین ایستگاه خدا پیاده شد دستش را محکم گرفتم چون شناسنامه ای بهمراه نداشت. اولین بار بود به زمین می امد. حتی ،کشیش های کلیسا اورا نشناختند .... کودکی پرسید من، امیدم...
ادامه شعراین زندگی نیست که از او دلگیرم این تن و این من و این درد سبب نیست که دلگیرم مشکل از باب و راه و نقش نیست مشکل از سال و فال و حال و این سبب نیست دردم از بی دردی است که بدان درگیرم دردم از بی صبری است...
ادامه شعراین حادثهی ساده که تمثیل ندارد عشقیست که بیمعجزه تأویل ندارد! هر آیهی اعجاز نداییست که آن را جز عشق، کسی قدرت تنزیل ندارد! این عشق، همان فصل قشنگیست که حتی یک لحظهی بیحادثه تعطیل ندارد! ...
ادامه شعرعطا نامی به حق نامش عطا شد کلید رحمت و لطف خدا شد دلش دریایی و کارش خدایی عطا بود و رها بود و رضا شد تقدیم به پهلوان عطا احمدی خیّر مدرسه ساز دیار کریمان...
ادامه شعرپرنده کوچ را هرگز مبر از یاد مشین بر بام هر خانه خوشی ها را مزن فریاد پرنده تو چه میدانی از این انسان عصیانگر که هم آواز و هم عمرت رود کنج قفس بر باد شاعر: سید علی میرزایی...
ادامه شعردر دیاری که در آن نور بر ظلمت نمیتابد و ظلمت هم هیچ انسی با انسانیت نمیدارد وانسان هم لباس آدمیت برتن نمیپوشید <<در آنجا که عصا ...
ادامه شعرتو در میان استخوان های من آواز می خوانی تویی که برهنگی ات را از تن درآوردی و به من پوشاندی تا باور کنم پادشاه لخت روی اسب از همیشه زیباتر است حتی وقتی دستان تو را بالا می برم ملکه ی من برای من سرزمینی...
ادامه شعرتو خودت دیدی خدایا دیده ی گریان ما ای طبیبا لطف کن بر چاره و درمان ما کشتی دل را فراغت بر ملال انداخته غم ستیزه می کند هر ثانیه بر جان ما قلب ما از دوری ات خونبار شد آتشی افکنده ای بر خانه ی ویران ما...
ادامه شعرمن کـه پذیرفتـه ام این دین تـو پیـرو امـر تـو و آییـن تـو هسـت امیـدم کـه بـیابـم زِ علـم روشنـی دیـد جهـان بیـن تـو ٭٭٭ آنچـ...
ادامه شعر