تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حسن  مصطفایی دهنوی

غـرقیم و تشنه ایم ،به آب زلال تـو برما خطر بُـوَد ، چه رسد بر ملال تـو از موج غرق ،کی بتوان سر به در بَـرَد هرکس کمربِـبَست،به جنگ جلال تـو ٭٭٭ ای خالقی که ما همه مح...

ادامه شعر
کوثر جباری kosar_jabbari

از توگفتند همه جا از عرش تا فرش، سخن به نکویی یاد کردند هر کجا لب گشودم یک سخن هر کجا دید نهادم یاد تو کردند همه تن من از یاد تو بودن در فراغت هستم تو از حد کرامت در نهان ها هستی قصه ها نهانند و...

ادامه شعر
فرهاد احمدیان

به تنهایی چون به آرامش رسیدی در کار راز در اشتیاق آن حاجتی از خدا باش در اوج نیاز به هر ره که رفتم همان خوش گوی از محبت کجا تواند خدایا همچو تو باشد مهربان دلنواز سخن می گویند ناپخته آن ظاهر بینان...

ادامه شعر
محمدحسن عبدی

حال من امشب خراب است جام چشم ات را بیار لحظه ای بر من نگاه کن اسم من را هم ببار عاشقان قانون ندارند شعر و می با هم خورند جام آنها چشم دلدار است و آن را هم بزار بی گمان پیمانه ها با رویِ یاران پر شود...

ادامه شعر
ملیحه قاضی

تو خوبی را بکن کارت ،ببر از کار خود لذت مشو،همنشین بد که هر دم میکند غیبت ندارد ارزشی دنیا ،مکن کاری کشی ذلت تو پرهیز کن زکار بد،که خوش خوابی در آن ظلمت ...

ادامه شعر
حامد بشیر

تنها برف می‌دانست که درخت چه اندازه تنهایی‌اش را دوست دارد ....

ادامه شعر
عاطفه مشرفی زاده

ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻨﺪﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ ﺷﺐ، ﻣﺴﻠﻮﻝ ﻭ ﺭﻧﺠﻮﺭ ﺍﺯ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﺪ ﻧﻪ ! ﺍﺯ ﺳﭙﯿﺪﻩ ﺩﻡ ﮐﺎﺭﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺎﻩ، ﺩﺭ ﻣﺤﺎﻕ ﺍست! ...

ادامه شعر
منوچهر کشاورز

در گردش کائنات تدبیری هست / در آنچه که هست نگر که تقدیری هست از نیک و بدی هر آنچه را بگزینی / در عاقبتت بدان که تاثیری هست ..............................................................................

ادامه شعر
عاطفه مشرفی زاده

برای تمام بوسه هایی که مردند،  تمام بوسه هایی که گم شدند، گیسو به باد خواهم داد سپیده که بدمد از این جهان خواهم رست ...

ادامه شعر
منوچهر فتیان پور

چشم نبند ز اوضاع قمر درعقرب ته مانده ی عشق قامت عشق همانا نفس صبح ثمر می باشد منوچهر فتیان پور (راد)

ادامه شعر
امین بیک وردی

وآنچنان مست و خرابم که دل می‌خواهد پر کشدم از قفس جان به جان باز آید آمد آن باد صبا باز جوان بر پا شد زین نهان شد نشان باز جهان بر پا شد حال چنین گشت کزین مست به مستانه رسید حالتی رفت که صحت به افسان...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

زندگی زیبا نیست مهربان،پیدا نیست آدمان طمع دارند هرچه بیشتر،بیشتر واقعیت این است زندگی زیبا نیست گر که او زیبا بود آدمی مهران بود در شبی پنهان بود جیره اش تقسیم کرد فقرا را ز غذا،یمین کرد انسانیت رفته...

ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری

بدتر از رنجِ فراق، غم نیست زَخمِ عاشقان را مَرهم نیست

ادامه شعر
دادا بیلوردی

* 261- * آمدست از نو بهار جلوه ای دیگر ز سیمای نگار غم خوری یا شاد باشی این یکی هم بگذرد باش از پیمانه ی حُسنش خمار شوی از چشمت غبار * 262- * باغبانی لاله کاشت لاله در خود جز یکی غنچه نداشت تند بادی ...

ادامه شعر
امین مقدس

«کَشتیِ گَشتی» هرگز نگو شخصی غنی، آن یک فقیر است ظاهر ملاکِ چشمِ انسانِ حقیرست سُخره نگیراز پوشش هم‌کیشِ درویش عالِم به عالَم چشمِ او از زرق سیر است هرگز نخور گولِ توان و زور و بازو زیرا برای فیلْ ...

ادامه شعر
Metti Rafiee

گله دارم،گله ای بیش از بیش تو بیاور مرهم ای خیراندیش رحمت از هرچه کنی می نالم من تو را صاحب درد، دل خویش می دانم پرده ی دوری میان،من و خود را سوزان ورنه بر باده کنم خانه ی دل را ویران ای خدا کورم اگر...

ادامه شعر
امین مقدس

«حامی» ای که در گویشِ شاعر تو به من کاکامی یا تو خواهر! دَدِه‌‌ام هستی و پیشم نامی یارگیری بکن از "ذوق" برای کامت غلبه تا بکند هنگِ تو بر ناکامی نامِ "آرام" برازنده‌ٔ اقیانوس‌ست پس بزرگی اگر ای دو...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

برف میبارید و من مات و حیران بر سپیدیِ چمن می شدم غـرقِ تـماشـای جهـان ِ خـویشتـن بیگمان پوسیده خواهد گشت تن روزگاری در کفن * برف می بارید و باز غنچه می نالید از سوز ِ اَیـاز موی اسپیدِ ...

ادامه شعر
منوچهر کشاورز

کاشک یارب که یک بار جواب میدادی * یا که با یک نظر از کار گره بگشادی ما که غیر تو نداریم دگر ملجائی * نظری کرده به این بنده ز آن درگاهی هر چه خواهی به کسی خواهی داد * ...

ادامه شعر
احسان بابادی

کاشکی این غم هجران به پایانش رسد وین زمان بی قراری ها به پایانش رسد ما را ارزانی این خاک پای او کنید در شبی این دوری یارم به پایانش رسد...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا