تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سپیده اسدی (مهربان)

با آمدنِ فصلِ بهاران رفتی???? از جمعِ تمامِ داغداران رفتی???? یک چشمه پراز عشق برایم بودی❤ من اشک شدم ، تو مثلِ باران رفتی???? #سپیده_اسدی #مهربان ...

ادامه شعر
رامین خزائی

گل دید که بلبل ز فراقش نالان با ناز بخندید و رواقش باران سیل آمد و بشکست کمر مستان را گل نادم و بلبل ز شقاقش گریان با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسم الله المحیی القلوب تقدیم به محضر سیدالشهدا علیه السلام باز آ که بدون تو بیابانم من ناکامی شرم شوره زارانم من ارباب به چشم هدیه کن باران را کز دولت اشک تو بهارانم من غبار دستگاه حسینی-#مهدی_رستگ...

ادامه شعر
رامین خزائی

افسانهٔ هرکس به سرم نیست دگر کاشانهٔ کرکس به سرم نیست دگر با کس ننشستیم و چو بی کس به سما از بس کس و ناکس به سرم نیست دگر با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی...

ادامه شعر
احمد صیفوری

با وسعتِ کهکشان، ولی یک وجبم! در خلقتِ خود ز خالقم در عجبم هر لحظه به من گوش کنی می‌شنوی : در تاب و تبم.... تاب و تبم.... تاب و تبم #احمدصیفوری...

ادامه شعر
محمد تقی  خوشخو

گر چه شب در می نوردد دشت ها و بیشه ها را می زند دستان شومی ساقه ها و ریشه ها را روح این جنگل همیشه در بلندا سبز سبز است می کنیم روزی تماشا ما شکست تیشه ها را (محمد تقی خوشخو) ...

ادامه شعر
سپیده اسدی (مهربان)

حالا که دلت غرق تمنا شده است یا میلِ دلت دیدنِ گلها شده است بر دیدنِ من بیا،تورا می‌خوانم گلخانه ی دل برتو مهیا شده است #سپیده_اسدی #مهربان ...

ادامه شعر
سپیده اسدی (مهربان)

تا چرخ، دلش قلمروِ اسرارَ ست چشمانِ فلک،به نقطه ی پرگارَ ست هرکس که از این دایره بیرون بزند سر،روی تَنش هست،ولی بر دارَ ست #سپیده_اسدی #مهربان ...

ادامه شعر
رامین خزائی

ریشم چو دلم کیش بد اندیش مزن با گوشه ی ابرو و خم از پیش مزن با گوشه ی شمشیر دل ار نیش زدی شمشیرتو از پیش مکش میش مزن با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
رامین خزائی

با خویشم و خویشان خوش از خویش خودم با حُقّهٔ حقّیه ولی پیش خودم این سفرهٔ دل تحفه ی درویش که نی بگذار شود ریش ز این نیش خودم با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
رامین خزائی

خم های خیالش همه بدمست شدند دیگر چه خیال است که همدست شدند با دَرد دلش دُرد شرابم نکشند بی درد که نی! هرچه در او هست شدند با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی...

ادامه شعر
رامین خزائی

بشکسته دل ار سرّ دلش فاش شود بداختر و امّاره ی اوباش شود یک آمر و عمّار نمک پاش بَرَش عمّاره بَران خرّم و بشّاش شود با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
سعید آریا

حکم شد بر در خانه عکس پرچم بزنید و سپس قامت خود را اندکی خم بزنید عمل سال همین است که تدبیر نمودند بر دهان یاوه گویان مشت محکم‌ بزنید د آریا 14 تیر 402...

ادامه شعر
محمد تقی  خوشخو

ندمد صبح دولت ما جانا مگر به یک نظر که عمری به سر شد در این خیال بی ثمر خدا داند احوال جمعیت جان به لب رسیده را که ما از تو بی خبریم  و تو از خدا بی خبر محمد تقی خوشخو) ...

ادامه شعر
سحر خالقی

اهل نظر در این ره در سفر نند که همگی زین جمله در حول یک محورنند میروند در این ره و ذوب میشونند در او که آنها نوری ز انوار این پیکرنند رباعی نو شعر ازاد اریحا ...

ادامه شعر
رامین خزائی

از خاک بپرسید کجا کین بُوَدَش پایان مسیری که به بالین بُوَدَش آن وصل کزین وصله ی ناجور و خزان خاکی است که منزلگه رامین بُوَدَش با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی...

ادامه شعر
رامین خزائی

هر روز به مستی و شبم غم شده بود تا دیده ز شبنم نم و نم نم شده بود من بیگنهم جام تو مستم شده بود خیّام، مگر فاصله ام کم شده بود؟! با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

رنجیدم و خندیدم و از درد نگفتم از آنچه که دنیا سرم آورد نگفتم باهیچ کسی غیر خدا،هیچ زمانی از آنچه که او بر سرم آورد نگفتم (این شعر قدیمی است وبه دلیل سؤاستفاده هایی که بدون نام شاعر از آن شده دوباره ...

ادامه شعر
حنظله  ربانی

تأثیر دعای خیر تو با من باد تا جان و جهانم از بلا ایمن باد رفتی و غمت اگرچه خاموشم کرد یاد تو همیشه در دلم روشن باد حنظله ربانی...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف یازده رباعی محو بهشت آرام دل و جان من ای پاک سرشت مهدی به دل شعر خود این گونه نوشت من محو تماشای توام چون دیدم در قامت تو جلوه اوصاف بهشت   ۱۴۰۱/۲/۰۵ ۴۹۸ **** نوشدارو هرچند نصیب من ز...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا