- لیست اشعار
- موضوع
- عارفانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
امید قلیزاده
در12 /03/ 1394 -
Dala Dalabi
در12 /03/ 1359 -
مهدى غلامیان
در12 /03/ 1358 -
ویدا فردین فر
در12 /03/ 1376 -
اسما ابشت
در12 /03/ 1382 -
مبینا کیانی
در12 /03/ 1382
خبر از سر درونم ده و رازم بگشا بی تو سلطان دلم راه برم گو به کجا دیدن روی تو آمال دلم تا به ابد بنما آن رخ زیبا برسانم به رجا ناز کم کن که قرار دل من گشته تمام بهر دیدار تو دستی که نبرد...
ادامه شعر «بازهم پائیزشد»
باز هم جام از غمِ هجرِ شما ، لبریز شد
فصلِ ما غمگین ترین فصلِ خدا ، پائیزشد
باغِ گل با آن طروات ، زیرِ ِ آماجِ خزان
همچنان خوارزم ِ، بعداز ...
عاشقم در عشق جای هیچ استدلال نیست
اهل استدلال را جا پیش اهل حال نیست
روزه داراست عاشق ِعارف به حق هر روز و ماه
زین سبب او را مجال هیچ استهلال نیست
هرکه عاشق گشت می داند...
«ابر دیدنی» فقط حرفی بزن جانم،که لبهایِ شما بوسیدنی نیست تماشا میکنم ای باغبان دانم،که این گل چیدنی نیست عجب ابرِ سپیدی،گشته نقشِ فرشِ این آبیِ زنگاری ببار ای دیدگانِ من ، که ابرِ دیدنی ...
ادامه شعرعشق تفسیر تمنای دل زار من است دلربایی ز تمنای تو هم کار من است گفتمش عشق نیاید به تمنا و طلب کار آن است طلب ،کو ز ازل یار من است تا که خواهم غزلی ساز کنم با صد شوق گوید این خواجه همی سائل ...
ادامه شعرعشق یعنی که من ازدوری تو خواب تو را می بینم ……….. در شهری که پر از رایحه ی رنگ هاست هر شب از دلتنگیت ، مهرتورامی بلعم چشمه ی عشق تو در چشمه سار من است عشق تو و چشمان تومرا وسوسه ی خودکر...
ادامه شعرما اگر باده شکستیم مستیم سرخوش و خوشحال و مستیم مستیم تو چطور هوشیاری و مستی! عاقلی چرا بیمارو خصمی احمدرضائی پایدار...
ادامه شعرنگاه تو چهلم زمستون رو یادم می یاره دستان گرم تو تابستون رو یادم میاره چشمای خیس توآبشار هوچلی هوچورویادم میاره وقتی رفتی گسل تهران یادم اومد رفتن تو تلخی باتلاق چشمه ساررویادم میاره من نیاز ...
ادامه شعرآن لحظه ای که ام ابیها به در رسید آن دم که زهر کینه به عمق جگر رسید تازه شروع قصه ی غم بود با حسین در کربلا قصه ماهم به (سر )رسید...
ادامه شعرشخصی عبادت نمی کرد خدا مانده و تنها جدا از خدا یکی گفت به تو نیاز ندارد خدا او گفت چرا پس آفرید این خدا؟ شخص گفت هرچه داری از خدااست او گفت هرچه او دارد از من است او به من محتاج نیست گرچه خا...
ادامه شعرمـردی نماز کـرد بعـد از نماز ، دست باز کرد گفتـا: «بـده خـدای من، آنچـه صلاح توست!» خالق، نظر به طرحِ راز کرد پـرونده ساز کـرد * اوّل نوشت: «نور» تاییدِ لحظه هائی از ...
ادامه شعر« بیابه خلوت من » بیا بخلوتِ من ، جانِ من ، ز ِمن نهراس بیا که بوی ِ تنت را ، گلُم ، کنم احساس مراست شوکت ِ نادر ، توئی غنائمِ هند بیا به قاب نگاهم ، چو کوهی از الماس به کِبر روی...
ادامه شعردود است و آه و ناله از ، قعر زمین تا آسمان حزن است و فریاد گران از قدسیان بر انس و جان میجوشد از دشت جنون ، عشق و ارادت لالهگون تا پرکشد زین فرش دون تا ماورا در کهکشان هفتاد مرد آهنین ، پولا...
ادامه شعرسِر و سَر... دو طفلش یا دو پیکر یا دو مادر ! کدام از صحنه می جویی، برادر! دو دیگر یا دو همسر یا دو بی سَر! دگر خون شسته ،جان ها را ز پیکر اگر صحنی ،سَری فریاد بسته تو خطی زن، ز دیدار از ...
ادامه شعر«داغِ لب» نگاهم رویِ لبهایش ، نشسته چه داغی برلبانش خیمه بسته به لبخند ملیحش ، بار الها کمر از دین و ایمانم ، شکسته حسن کریمی...
ادامه شعرمولوی مولوی سر سخن گوید ز درس مثنوی مثنوی گوی و گوهر دارد ز نور معنوی خرقه را شوید،طریق نفس می پوید ز جان از کتابی حظ دل بربود تا یک مینوی سیده مریم جعفری نگاشته ی هشتم مهرماه 1395...
ادامه شعرآن شب که خانه سردتر از کوچه مینمود ، این سیر سنگفرشِ تر ز قدمهای پیش و پس : آن پا کشیدنی ، کو بر درختِ کهنۀ سم خورده آشناست ، باعث به دعوت این سینۀ مأذون به باغ شد! نجوای اعتماد و پچ ...
ادامه شعر«قربانی» عیدِقربانست،رُخصت، تاکه قربانت شوم تا که قربانیِ چشمِ ، شوخِ شیطانت شوم همچو اسماعیل ، سر را مینهم در راه تو دوست دارم محرمِ ، اَسرارِ پنهانت شوم حسن کریمی...
ادامه شعردفتر خاطره از فصل جنون باز شده ست خط اول به غم عشق توآغاز شده ست فصل کوچیدن و دل دادن و دربند فراق بی گمان حُسن تو آیینه ی اعجاز شده است سر به عصیان زدم و مرغ دل افتاد به دام ...
ادامه شعر« کوچه » پریشب بر سر برزن دو ترسا یکی دف زن دگر با صوت گویا مرا گفتند از معنای کوچه که معبر در میان ، دیوارِ حاشا که پیوندِ میانِ کوی با چه ! وصالش : کویچه ، ناید به معنا! بل ای...
ادامه شعر