به راه چشم می دوزم زیبایی ام ملیله ی شکسته ایست ازنخ بیرون می زند لخته نوری ست برپوست اسب نشسته مزرعه ی روبرو را زیرپا می گذارد.... انسیه فتح تبار پاییز ۱۴٠۲ مازندران...
ادامه نوشتهپوستم شیاری درمن حفر می کند.. درونم شیونی ست از راز .. کلمات درگوشت واستخوانم راه می روند ذهنم زمین سوخته ای ازگونه های رنجیده قلبم بْراده های آهن را حمل می کند. انسیه فتح تبار مازندران آبان ۱۴٠۲...
ادامه نوشتهمدتهاست که درشیوه ی نوشتن تاًمل می کنم راههایی که رفته ام مرا بر سر چهار راهی قرار داده است. شیوه ی نوشتن مرا به تفکری عمیق وا میدارد ودر رفتارم با کلمه دچار نوسان می شوم.. هرمسیری که می روم برمی گ...
ادامه نوشتهای خدای مهربان و بخشنده از تو سپاسگزارم که مرا آفریدی و نعمت زندگی را به من بخشیدی از تو به خاطر مهربانی های بدون منت که به من ارزانی داشته ای سپاسگزارم از تو به خاطر لبخندی که امروز بر لب دارم تشک...
ادامه نوشتهدلنوشته و یا شعر نو یادش بخیر باد... یادش به خیر باد..... در آن کویر دور در آن شب سیاه در پشت جاده های جدا از امید و عشق درآنطرف که نحسی افتادن شهاب ازاسمان پست پای مراگرفت راهی دگربرای گریزم نما...
ادامه نوشتهزندگی - سکوت - عشق میخواستم زندگی ام در فاصله دریا و کشتزار بگذرد . میخواستم قبل از آخرین دیدار آنقدر سکوت کنم که آواز تو بر تمام تمبرهای جهان نقش ببندد. میخواستم روح گمشده ام را کنار تاکستانهای ...
ادامه نوشته✍????قلمم را بر روی حریر کاغذ دل میلغزانم،، آرام و با آرامشی بی نظیر،، قدم قدم به دنبالت کوه ها و دشت ها را پشت سر میگذارم،، همراه با قلم از مرز حصارهایی که به دست وپای خیال مان ففل زده ...
ادامه نوشتهبه خدا میشناسمت.. دیشب پشت پنجره باز رو به شهر نشستم. چراغها خاموش.شهر در خواب.. سردی سوز پاییز.. منتظرخودم ماندم که بیایم ونجات دهم دخترک انگشت به لب را که گم شده بود در هیاهوی شهری غریب در شلو...
ادامه نوشتهنامه ای از طرف خدا به تمام انسانهای جهان ای فرزندان من، ای عزیزان من، من، پروردگار یگانه شما، از شما میخواهم که جنگ را همین امروز متوقف کنیدآیا نگاه نمیکنید به آینده ای که توسط جنگ ویران شده است؟آ...
ادامه نوشتهبه نام خداوند بخشنده و مهربان *** ای خدای عزیز و دوست داشتنی من نامهای برای تو نوشتم تا از تو بگویم و از تو بخواهم ای خدای عزیز و دوست داشتنی من از تو متشکرم که به من زندگی دادی که به من عقل ...
ادامه نوشتهخدای مهربان من میدانم که تو همیشه در قلبم هستی، حتی زمانی که احساس نمیکنم تو وجود داری. میدانم که تو مرا دوست داری، حتی زمانی که احساس نمیکنم دوست داشتنی هستم. میدانم که تو به من اهمیت میدهی،...
ادامه نوشتهفلسفه ی موهای ِ لختت نمیدانم چیست!!! شاید باد دوست دارد پریشان شدنش را
ادامه نوشته(خطر کن ،زندگی بی او چه فرقی می کند با مرگ ؟ به اسمِ صبر ، کم با زندگی امروز و فردا کن ..!) خوابی دیدم خوابی که خالی بود تا که خالی من را خالی کند و درخت سنجد بر شانه هایم و خورشید تابان گند می زن...
ادامه نوشتهبرگشته ام از خویش که از تو نمی توان برگشت حتی اگر پروانه ها تشیعت کرده باشند چشمهایت تصور ِمعصوم ِ زندگی ست ودستهایت خواهش ِشفاف ِ جاری شدن در م...
ادامه نوشتهمقدمه: هوشنگ ابتهاج (۱۳۰۶-۱۴۰۱) متخلص به سایه، یکی از بزرگترین شاعران معاصر ایران است که در زمینههای مختلف شعر، از جمله غزل، تصنیف، رباعی و شعر نیمایی، آثار بسیار ارزشمند و پایداری سروده است. سایه ...
ادامه نوشتهمی دانی در من سرزمینی ناشناخته است که خورشیدش در نگاه تو طلوع می کند ماهش در چهره ات پدیدار می شود شبش در پیچ و تاب گیسوانت چشم وا می کند ستارگانش سنجاق های سر تو هستند و دست هایت نسیم بهاری را معطر ...
ادامه نوشتهسکوتم را می شکنم تا بریزند غصه هایی که لم دادند دردل بیچاره ام ولنگ کردن پای زندگی ام را #افسانه_ضیایی_جویباری...
ادامه نوشتهناله ها حبس شدند زیر آوار خشونت درمشت قلبهای سنگی که بوی انسانیت به مشامشان آشنا نیست و مزه می کنند بادهان دلشان خونهایی را که طعم اشک و مظلومیت میدهند و با قلب های حیوانی صفتشان چنگال می کشند بر...
ادامه نوشتهکتاب تابستان دیوانه، نوشتهی "ریتا ویلیامز گارسیا"، نخستین بار در سال ۲۰۱۰ میلادی منتشر شد. خانم "ریتا ویلیامز گارسیا"، در سال ۱۹۵۷ در نیویورک متولد شد. او از دانشگاه هوفسترا فارغالتحصیل شده است و ال...
ادامه نوشتهمن همیشه میگم خدایا چرا بعضی از بنده هات آگاهی کامل ندارن به قلبی که می شکنن و ۹۰ درصد ایرانی ها از ناراحتی آدم ها خوشحال میشن؟!! بله من میدونم این شرایط برای ِ افرادی مضر و زیان آور هست که توانمندی ه...
ادامه نوشته